۱- روز به روز نگهداری از فندق به نظرم سخت تر میرسه. داشتن بچه فعال و پر جنب و جوش دردسرای خاص خودش رو داره.
۲- رسما زده تو کار رقص. دیگه منتظر نمیمونه که مثلا از تلویزیون یا اسپیکرش آهنگ پخش بشه تا قربده. سرکار خانم گیر میده که براش آهنگ بزاریم تا برقصه. یه استعداد عجیبی هم تو اینکار داره.
۳- موقع رقص تمام حاضرین باید برای ایشون دست بزنن. موبایل، کتاب یا هر کوفت دیگه ای که دستتون باشه، ازتون میگیره که یه وقت کاری غیر از تشویق ایشون انجام ندین. خودشیفته!!
۴- اسم و لقب تمام دوروبریاش رو میدونه و به سبک خودش تلفظ میکنه. عمو، عمه، خاله، دایی... ازهمه باحالتر اون خاله اژدهاشو صدا میکنه. "خایه" یعنی من میخندمااااا... اتفاقا یه وقتایی خودم هم سوسه میام.
۵- ماست!!! علاقه افراطیش به این خوردنی دلچسب داره جای شام و ناهارو میگیره. به اضافه اینکه یکمی هم در کیفیت پی پی اثر میزاره. دستور دادم! که از کنار وعده های غذاییش حذف بشه و به عنوان میان وعده یه کاسه کوچیک بهش داده بشه.
۶- استفاده از شکلات تلخ موثر بود. با اینکه میدونه کجاست و اتفاقا دوست هم داره ولی گیر نمیده که بهش بدیم.
۷- با خوردن دوتا چیز مارو غافلگیر کرد. دلستر!! یه کاری کرد که ما دیگه جز دوغ هیچ نوشیدنی نمیخریم. دومیش ساندویچه. بیشتر از طعمش، نحوه دست گرفتن و گاز زدن براش جالبه.
۸- به نظرم باید شمارو با تجربه شومینه آشنا کنم. با یه پست کامل توضیح میدم.
۹- از غفلت عمه اش استفاده کرد و اولین آرایشش رو تجربه کرد. (عکس پیوست)
۱۰- یه آشنای دوری داریم که کار مطبوعاتی انجام میده. عکسایی که از شش ماهگی فندق تو آتلیه گرفته بودیم به دستش رسید و پیشنهاد کرد که کل عکسارو برای کار توی مجله خاص کودک بهشون بدیم. سه تا از عکس ها تو شماره اخیرشون چاپ شد.(عکس پیوست)
۱۱- از آدمایی که مرتب به فندق میگن نکن و دست نزن و از این چیزا حرصم میگیره. آخه احمقانه است. ما سینی چای رو میزاریم جلوی صورت بچه و میخوایم اون مثل گوسفند بشینه و نگاه کنه. بچه ها تو این سن بیشتر بز هستند و باید شیطنت کنن. این ماییم که باید اول خودمون و بعد کودک مدیریت کنیم. چرا بعضیا یه چیزایی رو نمیفهمن و زور میزنن تا با تذکرات پرتعداد و ازاردهنده نفهمی خودشون مخفی کنن!؟
۱۲- خواب فندق به صورت یک وعده ۲ تا ۳ ساعته در روز در اومده. تجربه نشون داده اگر خودمون کنارش بخوابیم، خواب طولانی تری خواهد داشت.
۱۳- این ماه یه حرکت احمقانه انجام داد. سینه اشو روی لبه حفاظ تختش اهرم کرد و خودشو پرت کرد بیرون. با صورت به طرف سنگ شیرجه زد. بابای بدبختش هم از طرف مقابل شیرجه زد و در فاصله ۲۰ سانتی زمین دستشو زیر سر درحال سقوطش قرار داد و با کمی چرخش باعث شد فندق به ارومی فرود بیاد و خیلی خوشحال بلند شه بره پی کارش. اما بابای فندق همونجوری بهت زده و با مچ ضرب دیده فقط به این فکر میکرد که خدای نکرده اگر موفق نمیشد، الان چه اتفاقی افتاده بود. به نظرم پدرومادرا تنها نیستن، لااقل تا دو سه سالگی همراهای غیبی هم دارن. والا بچه ها میل عجیبی به خودکشی دارن.
۱۴- علائمی از بد غذایی رو داره از خودش نشون میده. اما خب، ما فشار محسوسی بهش نمیاریم. فقط هیچ چیز دیگه ای بهش نمیدیم. نهایتا نیم ساعت بعد ته ظرف درمیاره.
۱۵- یه اشتباهی که گاها مرتکب میشیم اینه که فکر میکنیم بچه باید مرتب بخوره. میوه، بستنی، نون خالی، خشکبار یا خیلی چیزای دیگه. قدیمیا فکر میکردن بچه هرقدر بیشتر بخوره بهتر و بیشتر و سریعتر رشد میکنه. خب نظرتون محترم. گورپدرتون...
۱۶- وقتی میان وعده ها، متعدد و متنوع تکرار میشه، اشتهای کودک برای خوردن وعده های اصلی کاهش پیدا میکنه. بچه بینوا به بدغذایی و هزار عیب و ایراد دیگه متهم میشه. به علاوه چون بی نظم و کم خاصیت غذا خورده، دچار سوء تغذیه هم میشه.
۱۷- باور کردنی نبود برام که فندق ۱۷ ماهه موبایل رو برمیداره، قفلشو باز میکنه (گوشی هیچکدوم ازما رمزنداره) وارد گالری میشه و دقیقا اون چیزی رو که میخواد پیدا میکنه و پلی میکنه.... ولی باور کنید این کارو میکنه. خیلی متاسف شدم.
۱۸- پازل استوانه ایشو که بر اساس اندازه مرتب میشه، خودش و بدون آموزش دستوری یاد گرفته و انجام میده.
۱۹- ....
پی نوشت:
- فندق گاه این ماه کم رمقه. شاید بخاطر جریانات این چندروز ماهی که حسابی حالموگرفته. تازه آنای آمین هم تعطیل کرد.
- از دوستانی که به صورت خصوصی برای پست قبلی کامنت گذاشتن، ممنونم. از قضای روزگار این دوستان بیشتر لطف داشتن.
- از همتون ممنونم. ممنونم که منو میخونید و باهام دربارش حرف میزنید.