گاهی سرکی به بعضی وبلاگ ها میکشم و آروم و بیصدا از کنارشون رد میشم. گاهی از طریق لینک ها از وبلاگی به وبلاگ دیگه ای میرم تا خط فکری نویسنده رو کشف کنم... اما همیشه با کلی وبلاگ متروک و مظلومی مواجه میشم که به امون خدا رها شدن و ماه ها و چه بسا سالهاست که کسی به اونها سر نزده... احتمالا نویسنده یا درگیر کانال های تلگرامه و یا پیج های اینستاگرام و یا حتی مرده! هیچ کدومش برام مهم نیست، فقط افسوس اندیشه ها و احساساتی رو میخورم که به دور ریخته شدن. نفرت انگیزه... بدتر از همه اینکه عموما کاملا ناگهانی و بدون هیچ دلیلی متوقف شدن و تنها نویسنده تصمیم گرفته دیگه ننویسه. چطور آدمهایی که برای احساس و ادراک و اعتقاد خودشون به اندازه کافی ارزش قائل نیستن، قراره برای زندگی این احترام و ارزش رو خرج کنن؟ وقتی من درونی رو رها میکنن آیا من بیرونیشون رو حفظ میکنن؟ خوبیه زندگی اینه که نمیشه دست از نوشتنش برداشت، باید تا لحظه آخر و ثانیه آخر بهش ادامه داد و سطر به سطر روزهاشو با دقت پر کرد...با دقت!؟
ایکاش سیستمی وجود داشت که هر وبلاگی که بیشتر از سه ماه چیزی در اون نوشته نمیشد، معدوم و محذوف میکرد. کاش برای حیات آدم ها هم چنین سیستمی وجود داشت.
لطفا بنویسید...
لطفا بخونید...
لطفا حرف بزنید..