زن آفریده شد تا دهان مرد مورد عنایت قرار گیرد؟!
اول صبحی همکارای هم دفترم، مشاور ارشد دوست داشتنی و معلم ورزش سرشناسمون دورهم نشستن و سر همسرانشون بار گذاشتن و حسابی داشتن کیف میکردن. هردوشون مرافعه های بانمکی توی خونه دارن که هیچ کدوم اصلا جدی نیست و بیشتر بانمک و خنده داره تا تلخ و دردناک. معلم ورزش در نتیجه گیری ای تمام کننده میفرماین: " خدا زنو آفرید تا دهن مردو سرویس کنه... وگرنه ما دویست سال عمر میکردیم!" صرفنظر از طنز تلخی که در بیانش وجود داره، صرفنظر از اینکه من تا همین الان غیر از اینجا در حضور هیچ کسی نه همسرمو نقض کردم و نه مقوله ازدواج، اما این به این معنی نیست که کاملا هم با نظر این دوستان مخالف باشم. کما اینکه ایمان دارم خودشون هم خیلی موافق نظر فانتزی خودشون نیستن و این بحث بیشتر یه جور درددل و تخلیه روانیه یا شاید قمپز در کردن الکی.
القصه فتح الباب شد تا مواردی چند از تجربیات شریف خودم در باب نسوان رو تقدیم حضورتون کنم:
۱- زنها باید بدانند که دوست داشته میشوند اما نباید بفهمند که عاشقشان
هستید و تا چه حد دوستشان دارید. در این صورت به جای محک زدن چندباره علاقه
شما، سعی در جلب بیشتر علاقه شما میکنند و این عین پیروزی است. به علاوه
اینکه مرتب خودشان را برایتان چس نمی کنند که بروید و نازشان را بکشید و از
دل کوچک و ساده اشان! در بیاورید. در واقع هر قدر از علاقه طرف مذکرشان
بیشتر اطمینان داشته باشند، طناب را بیشتر دور گردن آن بینوا سفت میکنند و
به علاوه آزار بیشتری هم میرسانند. پس باید آنها را در برزخی از علاقه و بی
تفاوتی (و نه نفرت) قرار بدهید و حالش را ببرید.
۲- جامعه نسوان علاقه عجیبی به مراجعه به انواع و اقسام اطبا و پزشکان از هر سلک و رده ای داره. هنوز نفهمیدم فلسفه این همه مراجعات پزشکی از جانب خانم ها چیه. از متخصص زنان که صرفنظر کنیم میرسیم به متخصص پوست و مو، غدد، چشم پزشک، روانکاو و مشاور، فیزیوتراپ و ... این لیست همینجور ادامه داره. تازه من از مراجعات مربوط به لب و گونه و سینه و باسن و چندجای دیگه اجتناب میکنم. لطفا ربطش ندید به تاهل و آقایون. اتفاقا اینجور مراجعات بین خانوم های مجرد از رونق بیشتری برخورداره.
۳- شم اقتصادی؟!! این دیگه خیلی جالبه. یا اساسا هیچ بهره ای ندارند و یا... نه، اصلا یا نداره. بعضیاشون عین دارایی هر ماهه اشون رو به انحاء مختلف،به روا یا ناروا، خرج میکنن و برخی دیگه اونقدر به آینده و پس انداز و استقلال مالی فکر میکنن که ادم حالش از ریخت فعلیشون بهم میخوره. اصولا یه وقتایی از سوراخ سوزن رد میشن و گاها از در دروازه به سختی. خلاصه اینکه نمیدونن کی و چه جوری باید هزینه کنن که هم از حالشون لذت ببرن و هم نگران عاقبتشون نباشن.
۴- اصولا خانم ها رو میشه به دودسته جانور تشبیه کرد.... اووومممم، نه. بد گفتم. میشه اخلاق جامعه نسوان رو با خصوصیات دودسته جانور که از قضای روزگار با «گاف» شروع میشن توصیف کرد. دسته اول جمعیت گوسفندی هستن. اونایی که اصولا اراده و اختیاری از خودشون ندارن و در تمام مراحل حیاتشون وابسته به تصمیم گیری های مذکران دوروبرشون هستن. ابتدا پدر و برادر در محله بعد نوبت به همسر میرسه و دست آخر این فرزندان عموما ذکور هستن که برای اون ها تعیین تکلیف میکنن. این دسته اساسا تصمیم نمیگیرن. یعنی اصلا دلیلی نمیبینن که تصمیم بگیرن. چه کاریه اصن. دسته دوم که از اینم هیجان انگیزتره گروه گاوها هستن. این دوستان اتفاقا همه چیز رو خیلی بهتر از گروه اولی درک و کشف میکنن و اتفاقا قدرت انتخاب و تصمیم گیری هم دارن. اما مساله اینجاست که درست تصمیم نمیگیرن و کلا تصمیم گیری هاشون از مسیر احساسات و قلب عبور میکنه تا عقل. درواقع درست و نادرست رو میدونن اما بازم کار خودشون انجام میدن. از این دست: «میدونم گاهی مواد میزنه اما چکار کنم؟ دوسش دارم و باهاش ازدواج میکنم...» یا «میدونم با این ناخنا سر کار چپ چپ نگام میکنن اما خداییش خشگله، حیفم میاد پاکش کنم!» یعنی گاوها در بیشتر موارد چه ساده و ایتدایی و چه غامض و سرنوشت ساز راه دل در پیش میگیرن. مخلص کلام اینکه علت اینکه در خانم ها بیشتر افسردگی و اضطراب دیده میشه بواسطه جبر مردانه دوروبرشون نیست. از سلک حیوانی اونها نشات میگیره.
۵- پیروی بند بالا باید عرض بکنم که بی دلیل نیست که هنوز هم جامعه از دیدن زنان قدرتمند و کاربلد و توانا، اون دسته ای که توان مدیریت و حتی رهبری دارن دچار شگفتی و حیرت میشه... بخصوص خود زنان.
۶- سکس!!! من هنوز درک درستی از تعبیر و نگرش زن ها از این موضوع ندارم. اما اینو میدونم که در جامعه ما دستکم، برای خانم ها حکم حربه و شیوه تقابلی رو داره. برای بیشتر زنان ما بخشی از زندگی نیست و اصلا حتی پسندیده هم نیست و اخ و بد و پیف و عیبه! این ریشه در بافت فرهنگی و تاریخی ما داره. جز در ابتدای ازدواج (یا رابطه!) مفهوم نزدیکی برای زن متفاوت با سازوکار اصلی و حتی لذتجویی، به نظر میرسه. کار به جایی میکشه که برای حفظ دوست پسر، جلب توجه رییس و کارفرما، گرفتن امتیازات بیشتر (همون خر کردن) از همسر، بچه دارشدن، کسب درآمد و حتی... حتی تمکین نسبت یه همسر (که ظاهراتعابیر شرعی هم راه اونو باز گذاشته!!) مورد استفاده قرار میگیره. خب سخت در اشتباهید. هر سکسی که جز به جهت لذتجویی و تامین نیاز فطری انجام بگیره و قصد و منظوری متفاوت رو دنبال کنه هیچ تفاوتی با فاحشه گری نداره! حتی در ارتباط زناشویی. البته اعتراف میکنم نیاز به پیرنگ عاطفی بین طرفین جزو واجباته، وگرنه میشه هوسبازی. شاید همین فلسفه فوق باعث میشه ما مرد هرزه رو هوسباز و زن هرزه رو بدکاره به حساب بیاریم. چرا که مرد به حهت تامین نیاز طبیعی اش از راه غیر اخلاقی اقدام میکنه و زن به جهت کسب مزایای گوناگون. در این مورد حرف زیاده اما نه من حس گفتنش رو دارم و نه شما خیلی حال شنیدنش...
۷- یکی از عجایب روزگار اینه که چه مرد و چه زن گپ زدن و دوستی و حتی درددل با خانم ها رو بیشتر میپسنده اما وقتی پای کار و عمل میرسه هر دو جنس از فضاهای مردانه بیشتر لذت میبرن! اصولا کار کردن با مردها برای هر دو دسته بسیار ساده تر و روون تر به نظر میرسه تا خانم ها. حتی برای خود خانم ها.
پی نوشت:
- جسارتا عرض کنم من ابدا منظورم این نیست که خانم ها خدای نکرده و زبونم لال گاو و گوسفندن. بلکه قصدم این بود که خصوصیات اخلاقیشون رو به جهت گویایی بیشتر با این نمادها تعریف کنم. کما اینکه برای مردها هم از دو نماد حیوانی «خ» دار یعنی خروس و خوک استفاده میکنم. حالا اگر بازم دلتون راضی نمیشه و فکر می کنید بهتون توهین شده، طوری نیست. به جای بدوبیراه به من تلاش کنید تا شما اینجوری نباشید...
- همه شما در مورد تک تک این بندها استثنائاتی رو دوروبر خودتون و حتی خودتون شاهد هستین. فراموش نکنید که این ها موارد کلی در جامعه هستن و نه اصل غیرقابل نقض. پس با این دید اون هارو بررسی کنید