- فندق اعضای بدنش رو میشناسه، نه فقط میشناسه بلکه اسم اونها رو میدونه و از هم تمایز میده. به علاوه قادر به تعمیم دادن اونها به دیگران و البته عروسک هاش هم شده. تا پیش از این ما اسم میبردیم و دختر کوچولو اعضای بدنش رو نشون میداد. حالا جایگاه عوض نشده اما نوع سوال تغییر کرده. حالا این ما هستیم که اعضای بدن رو نشون میدیم و اون اسمهاشون رومیگه. طبیعتا، کاملا درست ادا نمیکنه ولی منظورش میرسونه. علاوه بر خودم و خودش و مادرش، برروی شعبون هم امتحان کردم که جواب گرفتم. دارم سعی میکنم با یکی از اعضای پرکاربرد بدنش آشنا بشه: کون !!! یعنی این باباها اند تربیت کودکن، بخصوص اگر روانشناس باشن.
- یک هفته ای میشه که عروسک جدیدی رو به اسباب بازی های اصلیش اضافه کردیم. دخترک مو طلایی و قرمزپوشی به نام گیسو. اسمش رو از چهاردسته گیس بافی که داره گرفتیم. فندق باهاش ارتباط ایجاد کرده اما همچنان شعبون خان هستن که میتازن. طبیعتا با اضافه شدن عروسک جدید، موقتا یه اسباب بازی دیگه رو از میدون خارج کردیم برای دور بعدی.
- به جرات میتونم اعتراف کنم که هیچ نیاز فیزیولوژیکی به شیر اعم از مادر یا خشک نداره. اما از نظر روانی کوتاه نمیاد. ممکنه کل روز پیش من باشه و حتی اسم مادرش نیاره یا هیچ رغبتی به خوردن شیرخشک نشون نده ولی در حضور همسری، ساعتی یه بار با صفا و مروه ملاقات میکنه. میترسم وارد مرحله تثبیت دهانی بشه.
- از گوشی موبایل همسری متنفرم، ایضا فندق هم. روزی نیست که با عصبانیت از دستش بیرون نکشه و پرتش نکنه یه گوشه. درحالیکه گوشی من مشکیه و گوشی همسر سفیده و اتفاقا خوشگلتر، اما ترجیح میده عکس و فیلم با گوشی من ببینه تا مادرش.
- دلیلش مشخصه. من هیچ وقت فندق پس نمیزنم یا عقب نگه نمیدارم تا صفحه اینستاگرام یا کانالهای مختلف تلگرام رو چک کنم. اسفبار اینه که همسری حداقل عضو دوتا کانال تربیت کودک هم هست.
- یه دوست خوبی داریم که یه خانم چهل ساله مجرد و خوشگله. دیشب بعد از مدتها اومد و شام با ما بود. فندق از کنارش تکون نمیخورد. حتی سر میز شام هم تو بغل مهمون خانوم نشست. موقع رفتنش هم خیلی دلخور و عصبانی شد. کلا فندق با خانوما خیلی جورتره تا با آقایون. بچم از الان حلال و حروم و محرم و نامحرم سرش میشه.
- یه چیزی بهم میگه روز به روز منو همسر بیشتر از هم فاصله میگیریم... کم کم همه چیز داره سخت میشه. با بزرگتر شدن فندق، قدرت شناختی اش افزایش پیدا میکنه و بالطبع نگهداری تبدیل به تربیت میشه. این به معنی اینه که ما هم به عنوان پدرو مادر باید رشد پیدا کنیم، پدرومادر، نه پدر-مادر...
- حالم خوب نیست!!