تحمیدیه
دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ق.ظ
خدایا...
خدایا سپاسگزارم بابت هر آنچه به من داده ای، همه آنچه به من عطا فرموده ای. میدانم که شایسته اش نیستم اما قدردانش خواهم بود. این بنده حقیر و ناچیزت که جز خورده ای گرد و غبار در بیکران هستی تو نیست، در گوشه ای از دنیایت تو را میخواهد. به تو و حکمتت، و نه رحمتت، چشم دوخته است. می داند که هیچ نیست و هیچ هم نخواهد بود اما در میانه این دو هیچ فقط تو را دارد. چگونه تو را مدح گویم که در حد بضاعت اندک این ذره غبار، حق مطلب ادا گردیده باشد. خدایا دوستت دارم...
پی نوشت:
این تحمیدیه مورد علاقه منه. به نظرم لازم نیست مثل قرن ۴ و ۵ هجری از کلمات و تعابیر محیرالعقول استفاده بشه تا دلنشین باشه. فقط کافیه حسش کنید و باهاش ارتباط برقرار کنید. هرکسی باید تحمیدیه خاص خودش داشته باشه.
۹۴/۱۰/۱۴
پرسیدم کتاب در مورد وسواس درمانی میشه بهم معرقی کنید؟