تحلیل خود
اینکه شما روانشناس خوبی در مقام مشاوره باشید به این مربوط نمیشه که چقدر حرفای خوب بلد باشید. اصولا نباید به این دلیل یعنی شنیدن حرف های خوب و راه حل های خاص به روانشناس مراجعه کنید. قرار نیست شمارا پند و اندرز بدهد و نصیحت کند که فلان کار را انجام بدهید یا بهمان کار را نه. این کار را دوستان ریزو درشتتان به درست یا غلط، انجام میدهند. او فقط گوش میدهد و مهمترین کار را انجام میدهد...پرسیدن سوال های درست و سپس تحلیل آنچه از پاسخ شما بدست می آورد. در واقع او با سوالاتش شمارا به سمت پاسخ مورد نیازتان راهنمایی میکند. بدون اینکه خودش به شما راهکار بدهد.
از مینو متشکرم که مستقیما سوال کرد که منظورم از عنوان پست قبلی چیست؟ جالب اینکه تا اینجا در هیچکدام از نظرات و پاسخشان از آن کلمه استفاده نشد. هیچ کس نگفت طلاق، هیچ کس نگفت جدایی. اما مهمتر از همه خودم بودم که نمیدانم به چه دلیل از این دو واژه استفاده نکردم. حتی وقتی مینو و بعدتر آنا هم سوال کردند.
تحلیلش برایم کاملا روشن است. من، ناخودآگاهم اصلا تمایلی به این امر ندارد و هنگام صحبت درباره موضوع این واژه هارا فیلتر میکند. نه... حتی اگر خودم هم جدایی بخواهم، ناخودگاهم اصلا خوش ندارد از آن بشنود.
پی نوشت :
دوستان قدیمی ترم احتمالا یادشان می اید که من خیلی هم با زندگی مشترک میانه خوبی ندارم اما به هر ضرب وزوری هست، رل همسر و پدر خوب را بازی میکنم. به نظرم رسید این را باید یادآوری کنم.