از دست رفته
اینکه شما روزتون، و حتی هفته اتون رو چطور بگذرونید، یه طورایی صرفا وابسته به اون احساسیه که از درون خودتون میجوشه. اینکه بخواید منتظر بمونید تا وقایع و پیشامدها، احساس و حال شما نسبت به زمان رو تعیین کنن، و یا برعکس حال و احساس شما، دیدگاه و معیار سنجش خوب و بد و مثبت و منفی وقایع روزانه شما باشن، یه امر کاملا انتخابیه و مربوط به شخصیت شما میشه.
واقعیت موضوع اینه که هیچکس تا اون حد تعهد نداره که خودشو مسئول حال و هوای شما بدونه و مثلا بخواد خوشحالتون کنه یا عشق رو به شما منتقل کنه. اما اگر اونقدر خوشبختید که آدمی رو تو زندگیتون دارین که از لحظه ای که بیدار میشه تا اون وقتی که آخر شب پلک هاش رو روی هم میزاره به فکر اینه که احساسات مثبت و حتی شاعرانه اش رو بهتون منتقل کنه، قدرشو بدونید.
اونوقت دیگه مسأله اصلا این نیست که قراره چه اتفاقاتی در اون روز براتون بیوفته، قراره به پول کلونی برسید یا به مسافرت دلپذیری برید یا حتی در مجلس عروسی عزیزترین نزدیکانتون شرکت کنید... دیگه فرقی نمیکنه قراره چه امتحان سختی رو پاس کنید یا عمل جراحی ناجوری رو از تن بگذرونید یا اظهارنامه مالیاتی تون رو تکمیل کنید...
هیچکدوم اینها اونقدر مهم نیست که احساس آخر شبتون وقتی بهت میگه «خسته نباشید عزیزدلم...»
اگر چنین کسی رو دارید، قدرشو بدونید... ممکنه خیلی زود و خیلی راحت از دستش بدید!
اوه خدای من!
ببینین کی اینجاست!!!
برگشتنتون مبارک!