خود درمانی
۱- اول اینو بگم که خوب نیستم. سرکار اوضاع خوب پیش نمیره، پرسپولیس باخته. اخر ساله و جیبم خالیه و چندتا خرج عمده مثل بیمه ماشین و ولنتاین و عید و چندتا چیز دیگه در پیشه و در نهایت دلی دارم که خوش نیست!
۲- اساسا ناخوشی روانی یا همون افسردگی های ما موقتی و گذرا و الکین. بیشترش حتی دلیل خاصی هم ندارن جز تغییرات هورمونی و بیولوژیکی. وگرنه اکثر مواردی که ما درحالت ناخوشیمون نام میبریم، بقیه وقتا هم هستن. راستی میدونستید مردها هم در مقاطعی از ماه دچار پریود میشن! حالا نه جسمی اما از نظر روانی یه جوری میشن که به همه چیز و همه کس گیر میدن و بهونه میگیرن و کلا نمیشه خیلی بهشون نزدیک شد. عصبی و پرخاشگر و افسرده میشن. پس اینجور وقتا مراعاتمون بکنید تا مراعاتتون بکنیم!
۳- هر وقت اوضاعتون طوری بود که از موضوعاتی ناراحت و ناخوش احوال بودین اونا رو برای خودتون بشمرید. اگر تونستید موارد ناراحتیتون لیست کنید، خوشحال باشید. چون اونقدر محدود و مشخص هستن که قابل تفکیکن و به علاوه ناراحتیتون دلیل و علت داره و الکی و همینجور تخمی تخمی ناراحت نیستین. پس طبیعتا سالمید و افسرده نیستید. اما اگر دلیل واضحی پیدا نکردین... چند روز صبر کنید، اگر بهتر شدید که فبه المراد، در غیر اینصورت نیاز به مشاوره دارین.
۴- اگر نیاز به مشاوره داشتین، حتما مراجعه کنید اما خیلی بهش اعتماد نکنید. چون حضرت والا به گونه ای باهاتون رفتار میکنه که جلساتتون تمدید کنید و طبیعتا جیبتون خالی کنه. اگر اعتقاد راسخی به روانکاوی و مشاوره ندارید پس از اساس مراجعه نکنید چون بعد از مدتی رهاش میکنید و تازه اون روانشناس بدبخت رو به کلاهبرداری و پول یامفت گرفتن و بقیه القاب سودجویانه متهم میکنید. پس یا اصلا نرید یا سالها و سالها ادامه بدید. ارجاعتون میدم به سریال سوپرانو
۵- روانشناس یا مشاور غیر همجنس رو انتخاب کنید. دقیقا به خاطر مسایل بین جنسیتی، ما آدمها تمایل بیشتری داریم تا با غیر همجنسمون درددل کنیم. حتی یکم که راحتی و امنیت پیدا کردیم وارد مسایل خط قرمزی هم بشیم. جالب اینه که هم همدردی اونها رو بهتر و راحت تر میپذیریم و هم نقطه نظرات و پیشنهاداتشون.
۶- جسارتا هول ورتون نداره و به شام یا ناهار دعوتشون نکنید. بخصوص خانم ها زرتی احساس وابستگی به مشاور و روانکاوشون پیدا میکنن. چرا که حس میکنن از طرف اونها به خوبی پذیرش و درک میشن. خب خیلی ابلهید، چرا که اونها آموزش دیدن که بشنون، همدردی کنن و بخصوص تاییدتون کنن. خنگ نباشید اونا شمارو درک نمیکنن، شمارو جذب میکنن. این به این معنی نیست که اشتباه میکنن بلکه به این معنیه که کارشون بلدن. چراکه عموم ما آدمها حس عدم درک شدگی از طرف اطرافیان داریم. پس اونها جایگزین اطرافیان و نزدیکان ما میشن. به طوری که برای جلسه بعدی روانکاوی لحظه و روز شماری میکنیم!!
۷- اگر مشاور یا روانکاوتون هنگام شنیدن زندگی سخت و طاقت فرسا و جانکاهتون! باهاتون اشک ریخت (برای خانم ها) یا از تماس فیزیکی استفاده کرد (برای آقایان) ... گیر یه آدم شیاد افتادید. اون اشکها فقط برای اینه که شما رو تحت تاثیر خودش قرار بده. بهترین مشاور اونه که همون اندازه که تاییدتون میکنه، جسارتا گند هم بزنه بهتون. شما که فکر نمیکنید مسبب رفتار و زندگی نکبتی تون فقط اطرافیانتون هستن و خودتون پاک و منزه هستین؟!
۸- یکی از گرفتاریای روانشناس و مشاور بودن اینه که یا درگیر ابتذال و انحراف میشین یا متهم به ابتذال و انحراف!!! میپرسید یعنی چی؟ عرض خواهم کرد. دوستان دور یا نزدیک به تصور این که شما ادم شناس هستید بهتون نزدیک میشن و مسایلشون در میون میزارن، بعد وقتی با سوالات یا رفتار تخصصی شما در حیطه مسایل خصوصیتون مواجه میشن، شمارو به عوضی، آشغال وچیزای دیگه میبندن و همه جا هم شمارو یه آدم منحرف معرفی میکنن که بهشون نظر داشتین. مطمین باشید اصلا خودشون و سکنات خودشون به یاد نمیارن و اصلا فراموش میکنن که اونها بودن که آویزون شما شدن! تازه اگر مشکلات شخصی رفتاری هم داشته باشن از بخل و کینه و حسدشون در اگزجره کردن مسایل هم استفاده میکنن. پس جسارتا به آشناها و بستگانتون نه مشاوره بدید و نه به جهت مشاوره مراجعه کنید.
۹- اما در هر صورت مشاوره با متخصص به مراتب راه حل عاقلانه تریه نسبت به درددل با دوست و خانواده و همکار و معشوق و اینا.
۱۰- به نظرم باید هر کدوممون کارایی رو تو زندگیمون کشف کنیم که حال ما رو بهتر میکنه. مثل کتاب خوندن، نوشتن، فیلم دیدن، پیاده روی، ورزش، خرید، مسافرت و ... شما میدونید چی حالتون بهتر میکنه؟ هیچ وقت دنبال خود درمانی بودین؟