var pass1="3402

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

مرد و زن، ناز و نیاز

جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۳۴ ق.ظ

      مرد و زن



"بنظرم از اون دس مردایی هستی ک تا اخر عمرت مشغول ی کار مشخصی اخرم ب حقوق بازنشستگی اکتفا میکنن  نمیگم بده اما خب محتاطی   . . اونجوری نیستی ک ادم واسه رسیدن بهت بخواد هرکاری بکنه  جذاب نیستی  . . مث پیرمردایی      

یکمی از این حالت دربیا   . . "

میخوانم... بارها و بارها میخوانمش. در وضعیتی بین بهت و تمسخر مانده ام. بهت از اینکه "اصلا چه لزومی به گفتن یه همچین چیزی بوده؟" و تمسخر بابت چیزهایی که از نویسنده اش میدانم و آن چیزی که هست و آن چیزی که در وبلاگش مینویسد و در نهایت تحلیلی که من از شخصیتش دارم... بامزه است که او مرا اینگونه دیده،  اینگونه شناخته و در نهایت اینگونه قضاوت کرده اما ابدا دلخور نیستم. حتی خوشحال هم میشوم. نه بابت حس برتری ای که نسبت به گوینده حس میکنم، بلکه دقیقا بخاطر چیزی که گفته است. دقیقا بخاطر اینکه نمیخواهم دیده بشوم، نمیخواهم در راس یا بطن چیزی باشم و در نهایت برای اینکه اصلا نمیخواهم جذاب باشم تا کسی برای داشتنم تلاشی بکند. من فقط زمان میخواهم... که بخوانم، بنویسم، یاد بگیرم، بگردم، بشناسم و زندگی کنم. طبیعتا معیارهای شخصی برای داشتن یک زندگی ایده آل برای اشخاص مختلف متفاوت است. شاید اگر ... نه، قطعا اگر ۱۰ سال قبل بود، برایم مهم بود که جذاب باشم و دلبری کنم و طاووس وار بال و پر باز کنم و خودنمایی کنم که اتفاقا هم بوقتش کرده ام و بازارم هم بدک نبود، اما الان دیگر این چیزها برایم مهم نیست. حتی گاهی فکر میکنم کاش آن زمان هم برایم مهم نبود. بهره اش چه بوده است؟!!


و اما یک چیز دیگر. مردها بیشتر از خواسته شدن، تمایل دارند که بخواهند، که بدست اورند، که تصاحب بکنند و بامزه اینکه داشتن و حفظ کردن چندان برایشان مهم و اولویت نیست. چه بسا بعد از بدست اوردن زنی یا پستی، یا ماشینی بروند مرحله بعد و برای دیگری تلاش کنند. این را به حساب تنوع طلبی نگذارید. به جایش بپذیرید که این واقعیت سرشت جنس نر است. انها که اینگونه به نظر نمی رسند و مثلا خیلی سر به زیر و چه میدانم خانواده دوست به نظر میرسند هم همین گونه اند، فقط در مقابل این سرشت ذاتی اشان مقاومت میکنند. باید یادتان بیاندازم که از بدو تاریخ بشریت و شاید اولین شغل مردان در طول تاریخ شکارگری بوده است. مردها ساعت ها تله می گذاشتند و کمین میکردند و اتفاقا از این وقت کشی به زعم خودشان زیرکانه، خیلی هم حال میکردند تا شاید موجودی نگون بخت به دام مکرشان بیفتد. حقیقت این است که هنوز هم همینگونه است و اصلا قرار بوده است که اینگونه باشد. هنوز هم مردان همانگونه فکر میکنند و نقشه میریزند و عمل میکنند، هنوز هم شکار کردن را دوست دارند. حالا شاید حیوانات زبان بسته را صید نکنند اما جسارتا باید بگویم درباره زنان هم جور دیگری فکر نمیکنند. مردان هنوزم از تلاش برای بدست اوردن زنان لذت میبرند. از کش و قوس ها و کشیک کشیدن ها و حادثه خلق کردن ها و لفاظی کردن ها لذت میبرند. شاید بیرحمانه باشد که این را بگویم که بیشتر از خود شما، فعل و انفعالاتی که منجر به خوردن مختان می شود برایشان جذاب است و نه خودتان. شاید برای همین است که مردان در هر سنی سعی در ایجاد رابطه با جنس مخالفشان میکنند و حتی دلشان برای آن استرس و هیجان دیالوگ ها و قرارهای اول تنگ میشود. باور کنید در کنه موضوع زنان چیزی جز سوژه های جنسی برای مردان نیستند و این تامین و ارضاء حس فتح و تصاحبشان هست که در کنار این موضوع آنها را به سمت زنان سوق می دهد. بعد از فتح قلب، بعد از فتح جسم، تازه مردان به یاد عشق و محبت و خانواده و اساسا زندگی مشترک با همسر دلبندشان میفتند و بواسطه وجود اخلاقیات در فطرت آدمی اتفاقا خیلی هایشان به سمت چه میدانم خیانت و این چیزها نمیروند. اما گول نخورید، مطمین باشید همچنان گاهی بهش فکر میکنند.
از همه اینها که گفتم مایوس نشوید، هر کلیدی قرار است قفلی را باز کند. از همان بدو تاریخ بشریت، زن ها هم میخواستند که خواسته شوند! همان اوقات که مرد در کمین شکار بود، زن در حال خودآرایی و زیورآلایی در جهت بهتر دیده شدن بود. با سنگ، با برگ، با چوب و با استخوان های شکار قبلی. این تا به امروز هم ادامه دارد و بامزه اینکه نیاز زنها به خودارایی سبب و عیار قضاوت درباره بهترین سنگ ها و فلزات گردید. نیاز مردان به شکار، کیفیت شکار را افزایش داد یا شاید حتی بالعکس، بالارفتن عیار شکار، کیفیت شکارگری را بالابرد. مخلص کلام: مرد درموقعیت نیاز است و زن در مسند ناز

بگذریم، خیلی حاشیه رفتم. ما آن کامنت خصوصی از آن آشنای قدیمی، مرا به فکر برد و اقرار میکنم شدیدا درست میگوید. من محافظه کار و آرام و پیرمردم... حتی سرد و خنثی.
اری من همینقدر معمولی بودن را ترجیح میدهم و ممنونم که اگر اینگونه به نظر میرسم، این را به من می گویید. دم شما گرم خواننده صریح من.


پی نوشت: 

- این پست دو هفته قبل اغاز و حتی نوشته شد. تنها دلیلش هم همان کامنت خاص بود. نه مصداق خارجی در زندگی واقعی

- مطمینم چیزایی که در این پست اومده، بیشتر از هرکسی به درد همون خواننده خاص و شرایط زندگی خودش میخوره. 

- در چند روز گذشته اتفاقی برایم افتاد که مطمین شدم چیزی جز آرامش نمیخواهم و حاضرم هیجان و عشق و سکس و روحیه نداشته باشم اما استرس و فشارعصبی هم نداشته باشم. دیگر از عهده اش برنمی آیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۷
آقای پدر

نظرات  (۱۴)

آقای پدر دوبار پست رو خوندم یه بارم عمیق خوندم. 
اول اینکه چی باعث شده خواننده تون همچین برداشتی بکنه؟ از شما برای خودش چی ساخته بوده و چی دیده ازتون که به این ذهنیت رسیده؟ مگه غیر از اینه که ما همدیگرو میخونیم باهم آشنا میشیم دوست میشیم و دوست میمونیم برای هم دعا میکنیم ولی نباید به هیچ عنوان همدیگرو قضاوت کنیم.
خیلی خوبه که قبول دارید اقایون فقط و فقط خانومارو بخاطر نیاز جنسی یا تنوع شریک جنسی شون میخوان و منم قبول دارم مقصر خودمونیم.
واقعا همه آقایون به خیانت کردن فکر میکنن؟ وای خدای من. 
ادامه ...
پاسخ:
این قضیه قضاوت کردن علیرغم اینکه ناخوشاینده اما غیرقابل اجتنابه. به علاوه تا وقتی که با نظر مساعد دیگران مواجه میشیم، خرکیف میشیم و تشکر میکنیم و حتی همدلی ایجاد میکنیم اما تا مخالف میلمون میشه بلافاصله برچسب قضاوت کردن میزنیم و در دهن طرف مقابلمون میبندیم. به شخصه مشکلی در این امر نمیبینم. اصلارمن مینویسم که قضاوت بشم.
با اون قسمت فقط و فقط... مخالفم اما موتور پیش برنده همونه. 
اره فکر میکنن. خانوم ها هم کم فکر نمیکنن ها.
اما به نظر من اینطور که من خوندم شما نمونه یک مرد ایده آلید شاید کامل نباشید اما بد نیستید. یه پدر خوب یه همسر خوب.
کمتر مردی پیدا میشه که بعد از نگاه کردن به یه خانوم دیگه عذاب وجدان بگیره.من به ندرت از کسی تعریف میکنم شاید سالی یک بار. مخاطب خاص این پست: جذاب بودن یا نبودن پیرمرد بودن یا پسر جوان بودن نویسنده یه وبلاگ به کارمون نخواهد اومد ما فقط با نوشته های وبلاگ ارتباط برقرار میکنیم. در اخر براتون آرامش میخوام.


پاسخ:
ممنونم، پ ر ی س ا (نمیدونم چرا اصرار داری عنوانت اینجوری نوشته بشه)
من سعی میکنم همسر خوبی باشم، ظاهرا که خیلی ها هم به این مساله اشاره میکنن اما پس چرا زندگیم گرم و دلنشین و خالصانه نیست! 
ممنون بابت دعای خیرت .
چقد خوب نوشتی....
بارهاو بارها خوندم و چیزی ک دنبالش بودمو پیدا کردم بین سطرهایی ک نوشتی....
اما هنوز سوال دارم.
خیلی خوب بود...عالی بود
پاسخ:
دوست دارم بدونم دنبال چی بودی؟!
ممنون که منو خوندی.

سلام پدرجان عزیز..

چقد نگاه خانومه تو عکس پرفکته، هم محبت داره تو نگاهش هم جنگندگی.. خوشم اومد..

به نظر من اون چیزی که شما بهش می گین خیانت، در هم مردها و هم زن ها هست. هردو اون ها گاهی به مورد دیگه ای فکر می کنن و اینکه شاید اگر با اون بودن اوضاع بهتر بود.. اونایی هم که مثل من هیچ وقت به آدم خاصی که واقعیه فکر نمی کنن و از این لحاظ تو فکر خیانت نیستن، لااقل به یه موجود خیالی که می تونست کامل تر باشه فکر می کنن، شاید اینم یه جور خیانت باشه..

یه چیز جالب.. از این حرفا به من هم زده شده.. بهم می گن از اون زن های جذاب نیستی که طرف و محو و مات خودت بکنی.. مثل پیرزن هایی.. شور و هیجان نداری.. خخخخخ.. خب من معمولاً جوابی تو آستینم ندارم.. ولی فکر می کنم من یه دوست داشته شدن ساده و همیشگی رو به مردی که همه چیزش در من و عشق به من خلاصه می شه ترجیح می دم.. دلم می خواد اون به جز من کلی چیزهای شگفت انگیز دیگه هم داشته باشه که وقتی کنار هم هستیم من با اون جنبه های دیگه ش که خودم ندارم شون حال کنم، نه اینکه طرف همه ش محو و مات من باشه و چیزی جز من براش مطرح نباشه..

بعدشم مهم اینه که از نظر همسر، نه پیرزنم نه بی شور و حال.. غیر از نظر اون و نظر خودم، شاید به نظر یه مرد دیگه ای باشم ها، ولی به نظر همسر نیستم، خیلی هم نامبروانم.. خخخخخ

و در مورد پی نوشت آخری، من سر نمازم برای آرامش تون و حتی برای اون چیزایی که حاضرید نداشته باشید دعا می کنم.. 

یه روزی نتیجه خوبی ها و صبرتونو می بینید، من شک ندارم، حتی اگه زبونم لال تو دنیا نباشید، ممکنه نتیجه شو تو زندگی فندق تون ببینید و از تو آسمون بخاطر خوبی ها و صبرتون خوشحال باشید..

پاسخ:
خیال تو یه جور ایده آل نگریه و تمایل به بهتر شدن و بهتر بودن.
پاراگراف اصلی کامنتت حسابی منو مشغول کرد و راستش موندم چی باید بگم. نمیدونم اصلا چی باید درموردش بگم، نمیدونم ما کجای این حرف قرار میگیریم فقط میدونم که احتمالا ما داریم ذره ذره همدیگرو (چیزی رو که بودیم) ازبین میبریم. 
هما خیلی خیلی خیلی زیاد از دعای خیرت ممنونم. بهش نیاز دارم

نمیدونم چرا این پستت ذهنم رو از اینی هم که بود مشوش تر کرد
شاید بیشتر به حال درونی خودم برگرده نه پست شما
خوبه که واقعیت رو نوشتی
اینروزا بیشتر توی تردید بودم خداروشکر با نوشتنت کاملا از تردید بیرون اومد و مطمئن شدم (این منافاتی با اون تشویش که اول گفتم نداره. همین اطمینانه مشوشم کرد)
ولی من اگر یکروز میخواستم توصیفت کنم چقدر نظرم با این شخص متفاوت بود. 

خیلی حرف داشتم برای این پستت اما نمیدونم چرا نمیتونم بنویسم
انگار نوشتنم ته کشیده
پاسخ:
الی توصیفات ادم ها از هم متناسب با برداشت خودشون صرفا نیست، بلکه از روحیه و اخلاق خودشون هم نشات میگیره. اینکه سما چقدر با علائق اونها هماهنگ باشین در کیفیت فیدبکی که بهتون میدن فرق داره.
امبدوارم نوشتنت بیاد. تورو از اولین روزای وبلاگ نویسیم میشناسم
نمیدونم ولی زندگی همه بعد یه مدت یکنواخت میشه خالی از هیجان مخصوصا اگه یکی آروم باشه یکی شیطون. خسته میشیم‌. مطمئنی تمامش کوتاهی از همسرتونه؟ توقعاتت زیاد نیست؟ شما خودتون بهتر میدونید بشینید یه حساب و کتاب بکنید یه دو دوتا چهارتایی. من خوشحال بودم گفتم دوست روانشناس پیدا کردم مشکلی بود باهاش مشورت میکنم. 
در ضمن من کلا با قصاوت کردن و برچسب زدن مشکل دارم.
پاسخ:
من بیشتر یه مشاور آموزشی و نوجوانان هستم تا خانواده. من ابدا نمیگم کوتاهی از همسره، قطعا و بدون شک خیلی از مسایل من بیشتر مقصرم. فقط نمیفهمم ما همیشه اینقدر فرق داشتیم یا بتدریج این تفاوت ها بیشتر شد 
قضاوت کردن رو تایید نمیکنم اما بازم میگم غیرقابل اجتنابه.
دنبال خیلی سوالها...
حس صریح و عمیق اقایون نسبت ب زندگی...از جمله فاتح بودن
نسبت ب خانمهای اطرافشون..
نسبت ب خیانت و جمع کردن و بستن ذهنشون..

اصن چالشی بود این نوشته ک باهردفه خوندن یک زاویه دید پیدا میکردم و ممنون بابتش:)
چطوری میشه توجه یک آقا رو جلب کرد؟
چطوری میشه اقایی که حس فاتحانه داره..فاتح بمونه و بدنبال فتح دیگه ای نره؟فقط بخاطرعدم خیانت؟
پاسخ:
من جواب اینها رو نمیدونم نل. بیشترش به عمق اخلاقیات و تربیت خانواده برمیگرده، خیلی هم زن و مرد بر نمیداره.
اما پیوند عاطفی عمیق، همراهی اجتماعی مناسب و کیفیت سکس از عمده عوامل بازدارنده از خیانته.

سلام.

آقای پدر!!!!!!!!!!!!!!!

پلاک 4 زیاد مینوسیا من هم کنجکاو

خب چکار کنم به نظرتون

پاسخ:
بیخیال رمز پلاک ۴
جوابتون به صورت خصوصی فرستادم.
جالب بود نظرتون راجع به زنان و مردان
من نظرم خشمگینانه تر پس ترجیح میدم چیزی نگم...
پاسخ:
ببخشید دیگه که حق مطلب ادا نشده...خخخخخ
سلام. با گفته هاتون کاملا موافقم.
من با حرف هما تو پاراگراف اول موافقم علاوه بر اون فکر میکنم خیلی از این حرفایی که میگن مردا اینجورین ولی زنها اون جورین درست نیست، ما زنها هم خیلیامون همینجوری هستیم فقط شاید به خاطر جو غالب مردسالارانه جامعه یا حقوق نابرابرمون به خاطر قوانین بیشتر خودسانسوری میکنیم و خودمون رو یه جور دیگه نشون میدیم. به خاطر همین خیلی از مردا تصور کاملا متفاوت از واقعیت درون زنها و خواسته هاشون دارن.
پاسخ:
کاملا باهات موافقم. باهاش برخورد کردم که میگما. ولی کاملا باهات موافقم که خانم ها هم همینطورن فقط کمتر بروزداده میشه
ممنونم از پاسخت آقای پدر عزیز:)
شادو سلامت باشین.اززندگی لذت ببرین:)
پاسخ:

ممنونم از دعای خیرت

سلام نظرتون جالب بود یه جورایی حرف دل منو زدید که قلمم به خوبی شما نبوده ونیست:) من خیلی وقت ها وقتی این نظرات رو در مورد مرد ها عنوان می کنم یاحتی زن ها خیلی ها بهم می گن تو خشمگینی یا منفی بافی و.... خوشحالم که یکی دیگه هم مثل من فکر می کنه هاهاهاه

 اون آشنای قدیمیتون ... مشخصه از دستت ناراحته یه جورایی بعید می دونم به این حرفش هم اعتقاد کاملی داشته باشه ......... اقلا بهت نمییاد که  نجنگی برای چییزی که می خوای....... تو نوشته هات این خصوصیت کاملا مشخصه که.........
پیرمرد هم نباید باشی تا اون جایی که من شناختمتون:))

منم مثل اون دوست عزیز برات دعا می کنم که صبورتر باشی و بیشتر تلاش کنی برای ارتباط بیشتر و بهتر با همسر جانت:) و همچنین برای کل زندگیت 
پاسخ:

خب پس خیالت راحت که هم عقیده هم پیدا کردی. اون اشنای قدیمی نظر کاملا سطحی داد که من هم چندان باهاش مخالف نیستم اما به دلایل کاملا متفاوت.

ممنون بابت دعای خیرت

سلام. خییییلی خوشحالم که با وبلاگتون آشنا شدم. برام جذابه که از نظر یا نگاه واقعی مردها به زنها آگاه بشم . سالهاست دنبال این واقعیتم اما همیشه سرم به در بسته خورده و با یه مشت نوشته فلسفی و یا مذهبی ازجانب مردان موجه مواجه شدم. بازم میگم خیلی خوشحالم. مدتیه خاموش میخونمتون و باید اعتراف کنم که گاهی بی اندازه از نظراتتون متعجب میشم. به هرحال قلم جذابی هم دارید و امیدوارم موفق باشید و بتونید مطابق میلتون زندگی کنید.
پاسخ:
اخیییییش، چقدر چسبید. ممنون از لطفت. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی