var pass1="3402

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

خلوتگاه

سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۵۹ ب.ظ

خلوتگاه

اصلا نمیدانم چرا به اینجا می آیم اما میدانم که به این آمدن نیاز دارم. بوستان پرواز ، یکی از شمالی ترین پارک های تهران. کار خاصی انجام نمیدهم، می آیم، مینشینم، سیگار میکشم، آبمیوه یا دلستری میخورم، مینویسم، میخوانم و میروم. امروز کمی سرد است و من هم در قسمت بلند پارک نشسته ام. فکر نمیکنم با این لرزی که به تنم افتاده است مدت زیادی بتوانم اینجا دوام بیاورم و باید جایم را عوض کنم.

میدانم که به این خلوتگاه نیاز دارم تا دمی با خودم باشم. اساسا اعتقاد دارم هر انسانی به پناهگاه هایی برای خودش نیاز دارد. مکانی که در آنجا از هیاهوی روزمره اش جدا شود و به آن چیزی که هست و آن چیزی که می کند، فکر کند. مکانی که بهتر است تنها و بدون هیچ عزیزی فقط با خودش باشد. برای من با این شخصیت انزوادوستم -نمیگویم انزواطلب که اساسا تخصص و حرفه ام در نقطه مقابل آن قرار دارد- که دیگر از واجبات است. فعلا ۴ مکان به عنوان پناهگاه یافته ام. بوستان پرواز، امامزاده صالح و بهشت زهرا و گردنه دیزین (آنجا که مشرف میشود به پیست اسکی دیزین). همه این مکان ها برایم دوست داشتنی و آرامش بخش هستند. آرزو میکنم که در زندگی ام روزهایی داشته باشم که بدون دغدغه چند ساعتی در این خلوتگاه هایم وقت بگذرانم. نکته خنده دارش این است که هر سه این پناهگاه ها، مکان عمومی و گاها مملو از انسان است. این را میدانم که به دیدن این آدمهای غریبه نیاز دارم، حتی بیشتر از اشناها.

این را درک کرده ام که ارتباط عمیق و پیوسته با آدم ها، آن چیزی که بقیه از آن به دوست و همکار تعبیر میکنند برایم دشوار است. شاید پیوندها و علقه ها و ارتباطات است که مرا میترساند. شاید ترجیح میدهم که من ببینمشان، من دوستشان داشته باشم، من غصه اشان را بخورم تا اینکه مورد دیدن، دوست داشته شدن و غصه خوردن قرار بگیرم. وقتی آدم ها تو را میبینند، دیگر مال خودت نیستی... آن چیزی میشوی که باید باشی، آن چیزی که میخواهند باشی... و نه آن چیزی که واقعا هستی و یا میخواهی باشی. ارتباطات مارا شکل میدهند، اجتماعی میکنند، جمعی امان میکنند و از فردیتمان دور. میشویم مشتی موجود مشابه. بدون جذابیت، بدون زیرکی، بدون زیبایی. می شویم بشر... و نه انسان که این دومی ماهیتی منحصربفرد و جذاب دارد. من آدم تجزیه ام، آدم تحلیل ام. نمی توانم برای همه یکسان نسخه بپیچم. باید دست جمعی و گله ای ببینمشان ولیکن دونه دونه و یک به یک فصل بندی اشان کنم و بخوانمشان. آن وقت، زمانی که کشف شدند، برملا شدند، دیگر تمام شده اند. دیگر جذابیتی ندارند، خالی اند...

 بعد از ظهر تهران از بوستان پرواز

Tehran


پی نوشت:

- اصلا نمیگم که من درست میگم و آدم باید اینجوری باشه... من اینجوریم.

- نظرتون بگید اما سعی نکنید عقیده منو تغییر بدید. نسخه من مربوط به آدمیه که با عنوان آقای پدر میشناسیدش. لزوما برای شما کارکرد نداره.

- توی دانشگاه هم کلاسی دختری داشتم که در حالت عادی خیلی بامزه و نمکی بود و البته مشابه مطالب بالا. یادم میاد اون موقع بودن بعضی همکلاسیای شیطون که سعی میکردن مارو کنار هم بزارن. شاید حتی همسرم. مراسم عروسیش دقیقا ۵ روز بعد از ما بود. با مرد فوق العاده با شخصیت و دوست داشتنی ای ازدواج کرد، به نظرم تنها کسی که اون دختر میتونست باهاش زندگی مناسبی تشکیل بده. اما خالی از فان (fan) هم نیست. مثلا بعضی روزها و یا حتی شبها، از همسرش میخواد که خونه رو ترک کنه تا تنها باشه یا در بعضی از مهمونی هایی که اتفاقا از طرف خانواده خودش ترتیب داده میشه، شرکت نمیکنه و آقا به تنهایی حضور پیدا میکنه، اونم بدون دلیل. خداییش من دیگه اینجوری نیستم.

- میتونم پارک لاله و بام تهران رو هم به خلوتگاه هام اضافه کنم که البته اولی رو همیشه تنها رفتم و دومی رو همیشه با همسرم. احتمالا به خاطر اینکه بام تهران داف خورش خیلی ملسه و همسر احتمال میده گول بخورم... یا گول بزنم! اصلا فرقش چیه؟!!

- حالا اینجوری هم نیست که همیشه تنها برم، تقریبا سالی یکی دوبار، با همسرم و حالا دیگه فندق هم، همه اینجاهارو میریم.

- و من الله توفیق...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۸
آقای پدر

نظرات  (۱۸)

من هم این حسو دوست دارم واین خلوتگاه رو دوست دارم
ولی بقیه فکر میکنن مثلا ناراحتم ویا دارم از اونها کناره گیری میکنم
ادم تو این خلوتگاهها شارژ میشه وگاهی خسته گیهاشو میزاره زمین
حس بعدش برای من حس سبکیه
پاسخ:
اره، دقیقا باهات موافقم.
  آره آدما هی بت گیر میدن چته و واس ما قیافه گرفتی،حتما باهاس دلقک جمع بشی تا فکر کنن کاریت نیس
شما که فکر کنم بیشتر گول بخوری تا گول بزنی!

پاسخ:
قبوله، من خنگ. بیاین گولم بزنید!!!

اون پاراگراف های اول پست در باره ارتباط با انسان ها و اجتماعی شدن واقعا میگم خیلی متنتون به دلم نشستت. اینا همه حرفای خودتون بود؟واقعا زیبا بود.
بام توچال تهران  دوس دارم خاطره خوبی داریم با خانواده اومدم.اولین بارم اون جا تلکابین سوار شدم.در ضمن از نظر من شما نه گول میخورید نه گول میزنید.خخخخ. حالا دومیشو نمیدونم ولی اولیشو مطمئنممم.خخخ.
راستی جی میل هنوز وقت نکردم بسازم واسه خودم از بس درگیرم. ولی فعلا ایمیل مادرم رو میفرستم براتون . هیچ اشکالی هم نداره. اجازه استفاده اش رو دارم. ادرسشو خصوصی واستون میفرستم الان.درباره برنامه و اون دو تا موسسه هر وقت تحقیق کردین خبرشو بهم بدین یا به ایمیل بفرستین. ممنونم . لپ فندق ناز رو ببوسید.
پاسخ:
هرچیزی که اینجا نوشته میشه، طبیعتا عقیده منه.
درمورد گول هم ... نمیدونم چی بگم ولی نظر جین باهات متفاوته. خب راستش وقتی میخواستم کسی گول بزنم، ازش گول میخوردم!!!
چشم، هم بررسی میکنم، هم برنامه های پیشنهادیشون برات میفرستم هم لپشو میبوسم!
راستی خلوتگاه من اتاق خوابمه فعلا.
پاسخ:
اتاق خواب قبول نیست. درضمن اتاق یه دختر کنکوری خیلی هم خلوت نیست، تازه پناهگاه هم نیست.
ادمیزاد موجود پیچیده ایه
گهگاهی همین خلوتها ادما رو متعالی میکنه و میتونه حتی توی تغییر روند زندگی ادم موثر باشه من معتقدم خزیدن به گوشه تنهایی اونم گهگااااه یکی از بهترین نعمتهایی هست که هر ادمی میتونه داشته باشه
چه جالب پس تو هم خیلی زود از اطرافت خسته میشی؟ من معتقدم ادمها نباید به تکرار عادت کنن وگرنه درجا میزنن برعکس خیلیها من معتقدم این اسمش بی معرفتی نیست این میتونه باعث تغییر و حرکت ادم بشه وگرنه هرکسی در دایره عواطف و زندگی شخصیش یک سری عنصر ثابت داره که دوست داره تا ابد باشن
پاسخ:
الی... با من ازدواج میکنی؟!!
باهات موافقم. دیدگاهت از "من معتقدم ادمها..." فوق العاده قشنگ بیان شده. از کامنتت لذت بردم.
خلوتگاه ها مخصوصا برای زندگی امروزه خیلی لازمه البته کسایی که این حال و هوا رو دوست داشته باشن. منم دوست دارم اما فرصتش خیلی کم پیش میاد.
ولی .اقعیت اینه که اکثرمون به تنهاییهامون و خلوت خودمون بها نمیدیم.
پاسخ:
همینه مینو، اینقدر درگیر کار روزمره و مسایل پیش پا افتاده میشیم که از این تنهایی غفلت میکنیم.
توی اتاق خوابم درس نمیخونم یه واحد داریم طبقه بالا خالیه اون جا میخونم. خلوته اونجا.
اتاق خوابم شلوغه کاغذ دیواری گل دارو تخت و وسایل تمرکز ندارم تو شلوغی ذهنم درگیر میشه حواسم پرت و اشفته.ففط واسه خواب و استراحت و فکر خوبه نه درس خوندن.
اقای پدر عزیز توی شرایط من بهترین خلوتگاهم الان اتاق خوابمه.خخخ. مجبورم فعلا. قطعا در اینده این پناهگاه تغییر خواهد کرد و ثابت نمیمونه بر حسب شرایط. ولی فعلا اتاق خصوصیم مث یه حریم توش ارامش دارم و میتونم بنویسم یا فکر کنم. ولی طبیعتا محیط بیرون بهتره و هوای ازاد . منم سن شما بشم تقریباپناهگاهم مث شما میشه. (توی هر سنی برحسب شرایط خلوتگاه متفاوته توی هر برهه زمانی.)فقط چرا اتاق خواب قبول نیس و نمیتونه پناهگاه باشه؟؟؟هر جایی میتونه پناهگاه باشه ما باید اونجا حس راحتی داشته باشم .
راستی من همچنان میگم گول نمیخوری.خخخ. ولی گول شاید بزنی.خخخ. الان الی رو گول زدی؟خخخ.  یه نظر احتمالیه.از نزدیک باهاتون اشنایی نداشتم که بخوام نظر قطعی بدم ولی از روی نوشته هاتون و شخصیتتون این جا و همکلام شدن با شما فهمیدم ادم مهربون و خوش قلبی به نظر میاین. و البته پیچیده. عقاید ذهنتونو دوس دارم .مث یه جزیزه میمونه خوندنتون که برام ناشناخته اس ولی جذابه و دوس دارم هی برم جلوتر و بیشتر پی ببرم بیشتر بشناسم و کشفتون کنم.خلاصه بگم شخصیتتون برام جذابههههه.
یه بار دیگم به پناهگاه من توهین کنی میام به همسر میگم الی جونو گول زدی.خخخخخخخ.
پاسخ:
خب، گفتم اتاق شخصی قبول نیست چون تو حیطه و محدوده خانواده و اطرافیانه. بیشتر منظورم جایی دور از شرایط عادی بود.
درموردت تحلیلت از شخصیتم چیز خاصی نمیگم اما اصولا از این کار استقبال میکنم. به علاوه، وصفی هم که ارایه داده برام دلچسب بود. ازت ممنونم.
الی رو نمیشه گول زد، قبلا گول خورده....خخخخخخخ.
مثلا ازتون تعریف کردم:لبخند:
هیچ کدومش که نمیشه چون حتما همسر یه چیزی میدونه که تنها نمیذاره برین:خنده:
اما من یا هر خانوم دیگه ای وقتی بخوایم همچین جایی تنها باشیم نمیشه! نمیذارن ! عملا یه کاری میکنن دیگه نتونی تنها بیای و فلنگو ببندی. من بارها تجربه کردم حالا البته تهران با شهرستانا کمی فرق میکنه اما عموما اینطوریه که یا مزاحمت میشن یا اونقدر نگات میکنن که عاصی بشی غافل از اینکه هر انسانی به این خلوت احتیاج داره هرکسی احتیاج داره گاهی داغون باشه و بزنه بیرون و شاید هم  از سر خریت یه سیگاری آتیش کنه و بعدم  شاید پشیمون شه ...
پاسخ:
تهران بدتر از شهرستانست، خیالت تخت.
سیگار اتیش کردن که دیگه پشیمونی نداره! دود کن بره
مگه نمیدونی من الان یه عاشق سینه چاک به اسم جابر دارم عاشق سیبیلاشم شدم برام شعرم میگه:))

پاسخ:
یا علییییی... 
منم خلوتگاه دوست دارم.. گاهی دوست دارم تنهای تنها باشم و خوب به دلیل شرایط شغلی همسرم این موهبت نصیبم میشه که در هفته زیادی تنها باشم :)
و در نتیجه تعمق و تفکر بیشتری داشته باشم
نتیجه ش هم می شه افسردگی ....
اما به هر حال دوست دارم این شرایط رو به نظرم همه احتیاج دارن به لحظه هایی که تنها باشن
پاسخ:
خب حالا لزوما تنهایی و تعمق نباید به افسردگی منجر بشه.

!!!!???what is fan bro

listen and repeat the correct one is fun 

پاسخ:
fuuuuuun
sorry sorry
این قالبت بهتره!
اون طرح بالای وب قبلیت حس این مردای سطحی که ادا افسرده ها رو درمیارن به آدم میداد!
پاسخ:
شاید من هم یه مرد سطحی افسرده باشم خو...
من به دردهام رسیدگی می کنم در تنهایی برا همین به افسردگی منجر می شه...
اصولا در جمع فقط لبخندم و شادی و این کار فقط در تنهایی قابل انجامه
پاسخ:
باهات موافقم. درد مال تنهاییه
امروز چندمه? اسفند فندق کی میاد?
پاسخ:
روز اخر سال
۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۶ بهار شیراز
پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم و امیدوارم بهترین تعطیلات نوروز رو در کنار عزیزانتون تجربه کنید
پاسخ:
ممنون بهار خوب. دوست گل قدیمی.
البته امسال من تعطیلات ندارم
سلام .بهار تون و عیدتون پیشاپیش مبارک.
سال خوبی واستون ارزو میکنم در کنار فندقی ناز و خانوم مهربونتون.
خوشحالم که امسال با شما و وبلاگتون اشنا شدم.واسم دعا کنید.
+درباره اون باشگاه پرواز دیگه لازم نیس تحقیق کنید متوجه شدم ظاهرا یکی از باشگاه های تله تکست (پیام نما)شبکه دو. که برام مهمم نیس چیه فک کنم چیز چرتی باشه.مهم نیس.
+اما راجب اون اقای مشاور اقای ایکس راجب اون تحقیق کردین؟اونو اگه میشه تحقیق کنید واسم مهمه.
مررررررسی از شما.مشاور خوب و عزیزم. خیلی دوستتون دارم.
پاسخ:
سلام ستاره گل.
امیدوارم امسال تبدیل به موفق ترین سال زندگیت تا امروز بشه و ممنون بابت لطفی که داری.
حتما اون کارو انجام میدم. شرمنده این اخر سالی خیلی کار داشتم
آقای پدر پیشاپیش سال نو تون مبارک انشاءالله سال خوب و پربرکتی باشه
سلامت باشین و موفق و جیبتون هم پرپول و ذهنتون هم آرام........
خدا همسر رو برای شما نگه داره و سایه تون بالاسر فندقتون باشه و سایه پدرومادرتون هم مستدام......
پاسخ:
ممنون جین عزیز، چقدر دعاهای قشنگی برام کردی، کلی حس خوب بهم دادی.
امیدوارم تو هم سال شاد و سلامت و موفقی داشته باشی
نشستن در مکانی عمومی و خلوت گزیدن رو بسیار دوست میدارم.یه گوشه میشینی مثل یه شی نامریی بقیه رو نگاه میکنی:رفت و آمدها،واکنش ها، حالات و.....
توی سکوت خودت و ازدحام  بقیه فرو میری
پاسخ:
اررررره، این هم یکی از مزایای داشتن خلوتگاهه. اساسش این نیست که خلوت باشه، اینه که خودت تنها باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی