کمی فندق
۱- روز به روز سرعت رشد فندق بالاتر میره و این منو مجبور میکنه که بیشتر درباره اش بنویسم. به نظرم توی این ۱۰ روز که از این ماه گذشته این سومین باره که درباره ایشون مینویسم.
۲- چند روز پیش، فهمید که دفتر نقاشی ای به وسعت کل خونه داره!! من توی حال داشتم کتاب میخوندم و همسری هم داخل حمام داشت با مینی واش ور میرفت، اینجور وقتا فندق پشت در حمام میشینه و بازی میکنه و یا مرتب در میزنه و افاضات میفرماین، اما اون روز صدایی ازش نمیومد. وقتی همسر بیرون اومد صدام کرد تا شاهکار دخترشو ببینم... کل دیوار کنار در حمام به ارتفاع قدش، خط خطی کرده بود. از تمام ۶ رنگ مداداش هم استفاده کرده بود. خلاصه چنان با شدت و علاقه به خلق اثرش مشغول بود که حیفمون اومد مانعش بشیم. الحمداله که به لطف همه کاره اکتیو و کیفیت نقاشی آپارتمان، به راحتی نقاشی فندق خانم پاک شد.
۳- وقتی دیدم به نقاشی دیواری علاقه داره، چندتا برگ A4 چسبوندم به دیوار و سه تایی شروع کردیم به نقاشی. خدایی من تو این کار افتضاحم.
۴- به نظرم ۲ ماه پیش بود که افتاده بود به صرافت دلستر خوردن، یا به قول خودش دلس! طبیعتا اصلا مناسب حال ایشون نبود. برای همین برای حدود یک ماه هرگونه نوشیدنی خنک به غیر از دوغ از سبد خانواده خارج شد. از هفته پیش دوباره دلستر برگشت. خب راستش من و بخصوص همسر یه جورایی شدیدا طرفدارشیم. نکته اش اینجاست که فندق دیگه تصوری ازش نداره و ظاهرا فراموش کرده که یه موقعی چه قدر آویزون ما بود که بهش "دلس" بدیم.
۵- به شخصه ماء الشعیر مارک عالیس یا شمس رو ترجیح میدم، همسر نیز هم. به نظرم بیخودترین نوع ماءالشعیر همون دلستره. در اینجا من به طور کلی همه رو میگم دلستر. راستی کسی میدونه چه بلایی سر بیت مالت اومد؟
۶- شروع کرده به جمله سازی، جمله های کوچک و کاربردی که عموما هم از دوکلمه تشکیل میشه. فعل و مفعول یا قید یا اساسا کلید واژه مد نظرش. فعلا از ضمایر استفاده نمیکنه.
۷- کی از مشکلاتی که تو این سنین و حتی پایین تر از اون باهاش مواجه میشید, نحوه نشستم کودک نوپاست. چرا که ترجیح میدم به صورت دوزانو بشینن. این امر صرفا بخاطر این اتفاق میوفته که کودک ترجیح میده سریعتر بتونه بلند بشه و بشینه و ثانیا با وجود پوشک حقیقتا بهترین و راحت ترین شیوه نشستنه. اما خب, طبیعتا ما میدونیم که این نحو نشستن در درازمدت تاثیر منفی بر روی لگن و رشد و نحوه راه رفتن کودک میزاره. لطف کنید با بچه دعوا نکنید, فقط ازشون بخواین که جور دیگه ای بشینن, پاهاشون جلوشن بزارن. حتی اگر لازمه, هزاربار در روز این تذکر رو بدید. ما اینو روی فندق امتحان کردیم و جواب گرفتیم. شما هم میتونید. فقط بهش میگیم که "اونطرفی بشین" یا " خوب بشین" و فندق بلافاصله حالت پاهاشو عوض میکنه. طبیعتا با تشویق ما مواجه میشه. قبول دارم که کار پرزحمت و خسته کننده ایه. ولی باور کنید بعدا از خودتون ممنون میشید. و از من احتمالا.
۸- به لطف پازلی که عکسشو میبینید، این حیوونا رو میشناسه و صداهاشون بلده. به علاوه اینکه از این ماه به راحتی هم تشخیص میده که کدوم شکل باید کجا باشه. صفحه رو برگردوندم تا ببینم بر اثر مقایسه تشخیص میده یا نه از روی عادت. نتیجه به شدت رضایت بخش بود.
۹- اعضای بدن رو به خوبی میشناسه. صرفنظر از دست و پا و شکم و چشم و گوش و دهان، اعضای جزئی تری مثل، لب، ابرو، چونه، پیشونی و دندون رو هم میشناسه. به هردو صورت هم تشخیص میده. یعنی هم میتونه در صورت پرسش، نشون بده و هم در صورت اشاره، اسمشو بگه.
۱۰- دیروز واکسنای یک سال و نیمگیشو زد. یکی بازوی راست و یکی هم بازوی چپ. احتمالا میدونید که این واکسن هم درد داره و هم تب. فندق خانم جون، برعکس بچه های دیگه ای که توی خانه سلامت محله ما بودن، خم به ابرو نیوورد!! تازه موقع بیرون اومدن از مطب، برای دکترا، بوس هم میفرستاد و بای بای هم میکرد!! اساسا فندق هیچ تصور منفی نسبت به دکتر و آمپول و دارو نداره. علتش واضحه. ما به هیچ عنوان نترسوندیمش. حتما بارها بین اطرافیانتون دیدین که مثلا وقتی میخوان بچه رو ترغیب به پوشیدن لباس بیشتر کنن، با پرخاش و یا حتی نرمی به بچه میگن که: اگر لباستو نپوشی مریض میشی باید ببریمت دکتر بهت آمپول بزنه! خب این اولین مرحله ایجاد دافعه در کودکه. حقیقتش بیشتر گرفتاریای بچه ها بخاطر ضعف و عدم مهارت ما پدر و مادراست.
یعنیییییی کپ خودته!مخصوصا لباش ک اصلا فک کنم همون لب تو رو برداشتن زدن ب فندق:))))
برعکس باباش خیلیییییییی بچه جیگریه!ماچچچچچچچ واسه فندق