var pass1="3402

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

من کویر هستم...

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ

نمیتونم...

نمیتونم از فکر کردن به بعضی ها دست بردارم. کاش ازشون متنفر و بیزار بودم. اصولا من از کسایی متنفرم که بهشون علاقه دارم. پر از نفرت از آدم هایی میشم که خالصانه دوستشون دارم. مشکل همینه. دوست داشتن آدمهای عزیز. با هر اتفاقی و حادثه و وضعیتی که براشون پیش میاد، تو هم تغییر میکنی. روزت دلچسب یا ناگوار میشه. مهم نیست اون بدونه یا نه. خودت که میدونی حال متغییرت از کجا آب میخوره.

هرچی توی ذهنم جستجو میکنم تا ادمی رو پیدا کنم که ازش متنفرباشم، کسی رو پیدا نمیکنم. میدونم چرا. چون من به آدمهایی بیش از اندازه علاقه پیدا میکنم که دچار نفرت ازشون میشم. دیگه در وجودم جایی برای آدمهای نفرت انگیز باقی نمیمونه. من سرشار از نفرت از آدمهایی ام که دوستشون دارم. وقتی نمیتونم کاری براشون انجام بدم، وقتی فقط میتونم شنونده یا بدتر از اون خواننده صرف براشون باشم، وقتی میبینم که با همون شرایط سخت، نگران منی هستن که تقریبا همه چیز دارم، همه چیزهای خوب٬ و نگرانم هستن که نکنه با خریتم خرابشون کنم، وقتی ...

آزارشون میدم...

میرنجونمشون...

کنایه و زخم زبون میزنم بهشون...

علاقمو با موجی از خشم به سمتشون پرتاب میکنم...

و سعی میکنم دور بشم...

وقتی مطمین شدم به اندازه کافی بابت علاقه ای که به من تحمیل کردی، از حرفم رنجیدی و بهم ریختی... مطمینا میرم. از پیوندها حذفت کردم و حتی نظرت رو هم تایید نمیکنم. شاید اینجوری...

اما هنوز ، هر روز میخونمت، هر روز برات بهترین ها رو میخوام و هر روز ازت متنفرم.

...


پینوشت:

- برداشت های عجیب و غریب و احمقانه نکنید. کاملا صادقانه خالصانه و دوستانه نوشته شده.

- همه ما گرفتاری ها و سختی های خاص خودمون داریم. لااقل اوضاع ما وبلاگ دارها بهتره. راهی برای برون ریز احساساتمون و البته شنیدن همدردی آدمهایی مثل خودمون که البته و خوشبختانه نمیشناسنمون داریم... اما گاهی واقعا دردناک و غمناک میشه...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۷
آقای پدر

نظرات  (۱۳)

فکر می کردم فقط از من متنفری !! :))))))))
پاسخ:
ازتو؟!! اصلا کی هستی؟ درضمن این تنفر با اون تنفر که شما تصور میکنی فرق داره. اما قطعا شامل حال شما نمیشه...
یه ادم پر تضاد گاهی واقعا گیج میشم ک تو واقعا همون ادمی هسی ک چن باری باهات هم کلام شدم! 
پاسخ:
عه، نگار معلومه تو کجایی؟ خبری ازت نیست. 
جدیدا زیاد این تعبیرو دربارم بکار میبرن! 
مسلما شناختی من رو
ممنون میشم اسمم رو نگی! :))))
پاسخ:
باشه
۲۸ خرداد ۹۵ ، ۰۵:۴۰ مامان محمدامین
کویر ونفرت!!!!!شگفتا...
پاسخ:
این نفرت، اون نفرت نیستا...

سلام. خیلی جالب بود. یعنی فوق العاده بود.

خیلی از ماها دچار این سندرم هستیم ، قبول دارید؟

پاسخ:
مطمین نیستم. راستش عموم ادمها در واکاوی خودشون با مشکل مواجه هستن و اساسا احساسات خودشون تشخیص نمیدن
همین جاهام! یکم اوضام بوق شده
پاسخ:
ایشالا که همه چی به خیر و خوشی بگذره عروس خانم
این حست نفرت نیست میدون یحست چیه .....حست اینه که چون نمی تونی کاری کن یحس تنفر رو میار یپیش خودت ..
طبیعی هست همه ما دچار حس های متضاد خواهیم شد ..چیز غیر طبیعی نیستش
پاسخ:
دقیقا منظورم همین بود، فقط نمیدونستم که ایا بقیه ادمها هم باهاش مواجه هستن یا نه
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۵۱ نازلی ( طعم گس زنانگی )
بنظرم این حس همه ما تجربه کردیم
ذاتا آدمی از عشق به نفرت میرسه . چراکه تا وقتی کسی دوست نداشته باشی ازش توقعی درونت ایجاد نمیشه و وقتی ایتن حس دچار دگرگونی میشه به نفرت میرسه
اما کسی که علاقه بهش نداشته باشی کمتر به نفرت ختم میشه ممکنه به خشم و دوری برسصه اما نفرت کمتر
با سانیا موافقم گاهی بخشی از نفرتمون بخاطر اینه که حس ناتوانی میکنیم
پاسخ:
خب وقتی نازلی، تو هم اینجوری به موضوع اشاره میکنی برداشتی که میکنم اینه که اصولا برای خانم ها علاقه با مقادیر قابل توجهی توقعات که در پی داره همراه میشه.
خب اگر اینه که منظور من چنین چیزی نیست، من ابدا انتظار و توقعی ندارم فقط از اینکه ادمهایی ذهن منو به خودشون مشغول کنن عصبی میشم. برای فرار از این وضعیت ذهنم کلمه تنفر رو خلق میکنه.
واقعا این پست رو از ته ته قلبم درک کردم چون دقیقا همیشه از کسی متنفر میشم که خیلی بهش وابسته ام دوسش دارم، و این خیلی طبیعیه که ما از کسی توقع داریم، دربارش فکر میکنیم یا حتی ازش تنفر میکنیم که دوسش داریم
پاسخ:
خب یه چیزی تو همین مایه ها. اصولا من کلافه و عصبی میشم وقتی که به کسی علاقه پیدا میکنم. حالا معمولا توقعی هم وجود نداره فقط از اینکه ذهنم مشغولش میشه کفری میشم
من اون کلافگی و عصبی و ناتوان بودنو کاملا درک میکنم و درگیرش هستم.
پاسخ:
خخخخخخ....
استعاره!
به نظرم خیلی ها درباره تو این حسو دارن.
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۷ نازلی ( طعم گس زنانگی )
پس اون حس تنفر نیست
شاید بشه گفت کلافه
طبیعیه زن و مرد نداره . وقتی کسی دوست داری ای برات مهمه اززش متوقع تر میشی
خوب در خانمها این حالت بیشتره
پاسخ:
خب متوجهش شدی.
من هنوز و هر روز و هرپستی از تورو میخونم، اما هنوز نظر دادن و کامنت گذاشتن برات یکی از سخت ترین کارایی هست که من ممکنه بتونم انجام بدم!
سلام پیرمرد جان . چند روزی بود گمت کرده بودم ببین بی سوادی تا کجا
ببینم خیلی دو پست آخرت هیجانی بودا بیام کتکت بزنم یا مثل ادم دوباره لطیف و مهربون میشی خجالت نمیکشه پیر شده بدتر شده والو
پاسخ:
رابطی به بیسوادیت نداره، کم حافظه شدی که از کهولت سنت ناشی میشه.!!!
باهات موافقم، منم پیرو غرغرو شدم!
چرا کامنت سخته؟
اینقدر پستهام وحشتناک و پیچیده هست که نطق یک مهندس جوان کور کنه ؟ خخخخخ
مهم خوندنه 
گرچه نظرم مهمه 
پاسخ:
خیلی حرف دارم بزنم برات اما....
پستات علاوه بر اینکه وحشتناک و پیچیده نیست کاملا هم روشن و خوندنیه. ذهن خودته که پیچیده است.
البته من خیلی هم جوون نیستم، مهندس هم نیستما.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی