از هر وری، دری (۱۰)
1- یکی از چیزایی که هیچ جوری نمیتونم باهاش کنار بیام این مقوله «پیری» و کهولت سنه. یعنی نه از پیری خوشم میاد و نه از پیر! همینطور موی سفید و عصا و کمرخمیده و چین و چروک و پوست شل و وارفته و پلکای افتاده و حتی لباس پوشیدن متناسب اون حال و هوا. حتی از این جمله که «دل باید جوون باشه» هم خوشم نمیاد. چه فایده داره که دل آدم جوون باشه وقتی شکل و شمایل و توان بدنی همراهی نمیکنه؟ نه اخه... خودتون بگین لطفش چیه؟ حالا باز جای شکرش باقیه که من هیچ ذهنیتی از پیری احتمالی خودم ندارم. یعنی یه جورای فکر میکنم به اون دوران نمیرسم. یه جایی یکم جلوتر راهم بریده میشه و ریغ رحمت رو به حول و قوه الهی سر میکشم. خیلی هم خوب.
2- از شروع امسال خیلی سرحال و سرفرم نبودم اما این یک هفته اخیر دیگه خیلی داغون بودم. طوری که کار به داروی فشارخون و نوار قلب و هزار کوفت و زهرمار دیگه کشید. دست آخر کاشف به عمل اومد که همه اشفتگی کارکرد بدن من مربوط به انفجار غده تیروئید در بدن منه. طوری که بعد از آزمایش معلوم شد که این فاکتور در بدن من بیش از چهاربرابر حالت مجازه!! راستش خیلی نگران نباشید. تیروئید کسی رو نمیکشه ولی خیلی ساده و یواشکی نمیزاره شما هیچ رقمه با اوقات زندگیتون خوش باشید چرا که باعث کاهش حافظه، بهم خوردن اعصاب، ضعف و ناتوانی، کاهش توان جنسی، بهم خوردن سازوکار دمایی بدن، افزایش وزن، ناتوانی در کاهش وزن، ریزش مو، تعرق زیاد و به طورکلی اختلال 30 درصدی در متابولیسم بدن میشه. خلاصه اینکه داشتم زجرکش میشدم و حالا میفهمم ریشه برخی مشکلات من چی بود؟
3- امروز (9 اردیبهشت) به عنوان روز جهانی روانشناس و مشاور نامگذاری شده. روانپزشکی و روانشناسی اصولا مشاوره مثل پزشکی نیست که شما یه هفته دارو مصرف کنید و زرتی خوب بشید. گاها نیاز به سالها مراجعه و بررسی هست تا حال دلتون خوب بشه و فراموش هم نکنید که که هرچقدر صادق تر و روراست تر باشید نتیجه بهتری می گیرد و به علاوه بسیاری از مواقع باید آماده شنیدن چیزهای ناخوشایندی درباره خودمون باشیم. اگر تحمل شنیدنش رو ندارین یا ظرفیتش رو، بهتره پولتون بابت مشاوره هزینه نکنید به جاش سکس کنید. هم ارزونتره و هم وقت کمتری میگیره و تقریبا هم همون تاثیرو داره. شاید اصلا همین باعث شده که اونها تنها قشری باشن که این اختیار و حتی قدرت رو داره که به تاریک ترین و زشت ترین و پلیدترین زوایا و سوراخ سنبه هاتون سرک بکشه. البته سوراخ سنبه های خودتون که نه، منظورم زوایای روان و تخیل و ناخوداگاهتونه. فقط در جوامع درب و داغون و آشفته و کودن شبیه ماست که روانشناسه و مشاوره دست اخر بدشون نمیاد یه سیخی هم به خودتون بزنن و احتمالا همونجوری که روانتون تکون دادن، یه تکونی هم به خودتون بدن. احتمالا هم روی همون کاناپه ای که روش نشستین. پس لطفا محکم باشید. کلا در این باب در پست خوددرمانی به قدر کفایت نطق کردم!
4- شکر خدا من هنوز به اون مرحله نرسیدم که بشینم و به صورت تخصصی به ابعاد و زوایای زندگی و همینطور اتاق خواب کسی گوش بدم. البته گوش دادم ها ولی هربار تنها نتیجه ای که گرفتم اینه که آدم ها خیلی چیزخلن! خداییش راه بعضی چیزها اینقدر ساده و عیان و روشنه که من درعجب میمونم چطور کسی میتونه تا اون حد ابله و نادان باشه که یا نبینه و یا عمل نکنه. نمیدونم شایدم برای من اینطوره و اینقدرها هم روشن نیست که من تصور میکنم. درثانی به شخصه به این نتیجه رسیدم که من آنالیزور و تحلیل گر بهتری ام تا حل المسائل و به علاوه اصولا آدمها راه حل نمیخوان بلکه فقط نیاز به زاویه دید جدید و حتی قضاوت دارن. اصلا کار مشاور دادن راه حل نیست، کمک به پیداکردن راه حله شخصیه!