از امسال...
۱- من از آدمهایی که انجام تصمیماتشون رو موکول به زمان خاصی میکنن، خوشم میاد. آدمهای «از فلان موقع شروع میکنم...». مهم نیست رژیم غذایی باشه یا نماز خوندن یا ترک خودارضایی یا هر تغییری در خصایل رفتاری. این آدم ها میدونن یه جای کار اشکال داره و اونقدر فروتن و ساده هستن که بخوان خودشون تغییر بدن. فقط نیاز به کمی حمایت و عزت نفس دارن. به «از فلان موقع...» گفتنشون روی خوش نشون بدین و زرتی نگین: "چرا بعدا؟ از همین الان شروع کن..." به جاش شرایط رو فراهم کنین که سر تصمیمشون بمونن. انتظار یه استحاله کامل نداشته باشید، فقط قراره بهتر بشن... بهتر باشن.
۲- یکی از مزایای آغاز سال اینه که به یاد کارایی که در گذشته کردی میوفتی. مساله این نیست که اتفاق خوشایندی هست یا ناخوشایند، فقط ناخودآگاه زندگیتو دوره میکنی و تو این مرور یه سری وقایع پررنگ تر دیده میشه و تورو درگیر خودش میکنه. برای دوست عزیزی یه واقعه ای از گذشته رو تشریح کردم. هر چقدر که بیشتر درباره اش حرف میزدم حس میکردم به درک تازه ای از خودم، زندگیم و اون ماجرا میرسم. اما این دوست یه فرقی با دوستای «خوب نما» که فقط باهات همدردی و همراهی میکنن داشت، اهل تحلیل و مهمتر از اون «نتیجه گیری» بود و خوشبختانه کاری هم نداشت که نظرات مشعشعش (جان من واژه رو داشتید؟) اصلا باب طبع من هست یا نه. همین باعث شد از دریچه ای متفاوت ماجرا رو ببینه و بالتبع منو هم از اون بی بهره نکرد. نابودم کرد اما در عین حال سبک هم شدم. یه چیزی رو درک نکردم. اونم این که چطور تونست بدون اینکه من و شخصیتم رو قضاوت کنه، بینش ظریفش رو به خوردم بده! چنین دوستانی رو باید روی سر که نه، قلمبه چپوند توی سر.
۳- امسال با خودم عهد کردم که از سر تقصیرات هیچکس نگذرم. حالا نه اینکه بشینم و نفرینشون کنم ولی اگر بدی و ظلم و اجحاف و دشمنی ای تا الان در حق من کردن، دلیلی نداره که چوبشو نخورن! برام مهم نیست چه به روزشون میاد اما امیدوارم به نوبه خودشون از سهم ناراحتی ای که به من وارد کردن، به خودشون هم وارد بشه. نه از اتفاقای بدی که براشون میوفته خوشحال میشم و نه برای جبران و تلافی دست به اقدامی میزنم، فقط اززندگیم و روح و روانم و احساسم، نام و یاد و خاطره و هر کوفت دیگه ای که دارن حذف میکنم.
۴- من سال ۹۷ خوبی خواهم داشت. چون میخوام که سال خوبی داشته باشم. چون میخوام کلی چیز یاد بگیرم. چون میخوام بیشتر و بهتر بنویسم، چون میخوام بیشتر و بیشتر بخونم، چون میخوام منظم تر و بهتر استراحت کنم، بهتر ببینم، بهتر گوش کنم، بهتر حرف بزنم، بهتر حس کنم، چون میخوام بهتر بخورم و بخوابم و یه چندتا فعل دیگه که حالا گفتن نداره... و فقط یه کارو نمیخوام انجام بدم و اونم فکر و خیال الکی واضافیه. مغز و فکر همونقدر که میتونن مفید وسازنده باشن، گمراه کننده و مخرب هم هستن.