از هر وری، دری (۵)
۱- خیلی وقته فیلمی معرفی نکردم. امروز خیلی اتفاقی دیدم که یکی از شبکه ها داره فیلم یادگاری (Memento) رو نشون میده. محصول سال ۲۰۰۲ و کارگردانی کریستوفر نولان. از اون دست فیلم هایی که خیلی آروم و بی سروصدا و کم خرج ساخته شد اما همه رو در اون سال ها غافلگیر کرد. یادگاری از اون دست فیلم هاست که هیچ وقت فراموش نمیکنید و به علاوه از چندین بار دیدنش هم لذت میبرید. به علاوه نولان نابغه وباوقار، چندتا سکانس عجیب در فیلم مخفی کرده که به هیچ عنوان در اولین و حتی دومین بار دیدن فیلم متوجهش نمیشید ولی...وای خدای من، بینظیره. داستان فیلم متحیر کننده است، قهرمان داستان دنبال قاتل همسرش میگرده اما مشکل اینجاست که حافظه کوتاه مدتش رو در همون حادثه از دست داده و درنتیجه چیزی رو بعد از صورت مرده همسرش به یاد نمیاره... در نتیجه از هر کسی که باهاش مواجه میشه، عکس میگیره و یه یادداشت درباره اون ادم مینویسی ما داستان این عکس ها رو میبینیم و البته به صورت وارونه، در واقع در هر مرحله ما یه عکس رو میبینیم تا به مراحل و اتفاقات گرفتن اون عکس برسیم. در ظاهر داستان داره به عقب برمیگرده اما در انتها متوجه میشیم که خیلی هم خوب جلو میرفت. این نوع تعریف داستان نیاز به فیلمنامه و کارگردانی ظریف و دقیق و هوشمندانه داشت، چرا که میتونست تبدیل به یه مهمل واقعی بشه اما درنهایت فیلمی شد که به یاد همه میمونه و به علاوه کریستوفر نولان رو به سطح اول هالیوود پرتاب کرد. جان من ببینیدش.
نکته ویژه: سامی جنکینز!
۲- سال ها قبل دوتا برادر دست همدیگه رو گرفتن و تشریفشون بردن خیابون جمهوری تا یک عدد دوربین عکاسی دیجیتال ابتیاع کنن. بعد از تهیه و مراجعه و امتحان دوربین متبوع (این متبوعه، نه مطبوع. غلط دیکته ای نیست هرچند خیلی هم فرق نمیکنه) دیدن که خیلی هم اون چیزی نیست که باید باشه. درنتیجه بردن یه جایی و نشون دادن... کاشف به عمل اومد که دوربین فوق الذکر، جنس فیک و نامرغوبه و یه جورایی تو پاچه مبارک جفتشون رفته. فروشنده هم زیر بار نرفت و دوبرادر اسکول شدن... اما اون دوتا برادر ابدا اسکول نبودن، به جاش تصمیم گرفتن دهن فروشنده مذکور و مابقی تیر و طایفه اش رو سرویس کنن... پس یه شیشه اسید برداشتن و رفتن سراغ فروشندهه...!!! نه دیگه، نرفتن. به جاش کار دیگه ای کردن. تشکیلاتی رو راه انداختن تا جنس اصل و با قیمت معقول در اختیار خلق اله قرار بدن. اتفاقا ابتدا هم با اجناس دیجیتال مثل موبایل و مخلفات شروع کردن اما الان به قدری توانمند و قدرتمند شدن که تقریبا تمام مایحتاج زندگی رو میتونین از طریق سایت مبارکشون ابتیاع کنید. باورتون بشه یا نه ما امروز ازشون یه خودروی وارداتی صد میلیونی خریدیم!!
نکته ویژه: دیجی کالا
۳- بعضی از ما عادت داریم که اگر از کسی گله گی و شکایت داریم، اگر از کسی دلخور و ناراحتیم، به جای مطرح کردن دلخوریمون و جویا شدن از علتش، بشینیم برای خودمون فکر و خیال بکنیم و قضاوت کنیم و حکم بدیم و رای صادر کنیم و اونو به اجرا دربیاریم... بعد هم فقط یه فحش حواله طرفمون بکنیم و ...
نکته ویژه: حرف بزنیم
۴- من در ۴۸ ساعت گذشته ۷۰۰ کیلومتر رانندگی کردم و عضو مفیدی برای عزیزانم بودم، این هفته در آرامش کامل و به تنهایی در خونه هستم. اوضاع کار و خانواده خوبه، فرصت اینو دارم که کلی فیلم ببینم یا کتاب بخونم، فردا عید غدیره و خونه ما پر از مهمون میشه...
اما چرا من اینقدر ... اینقدر بی حسم؟! دلم میخواد با یه نفر حرف بزنم... تو خنکای آخر شب تو خیابون راه برم یا رانندگی کنم و به هیچ چیز و هیچ کس توجه نکنم جز اون یه نفر...وحرف بزنیم!
نکته ویژه: ...
پی نوشت:
- اون خودرو مال من نیست، فقط از اکانت من استفاده شد. پس تبریک نگین.
- فردا عید غدیره و من هم جزو ساداتم، اینو تبریک بگین.