var pass1="3402

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

از هر وری، دری (۳)

سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۷ ق.ظ

۱- در هفته گذشته، هم راستا با ملل بزرگ و متمدن و متجدد دنیا،  چوب داعش هم بر پیکره ملت ما وارد شد و به حول و قوه الهی ما هم در زمره کشورهای فرانسه، انگلیس، ترکیه و المان قرار گرفتیم که در دو ماه گذشته موج حملات داعش بر اونها وارد شده! انسان به چه درجه از توحش و بی مغزی ممکنه برسه تا راضی بشه افراد بی گناه و ناشناس رو حتی به قیمت از دست دادن حیات خودش ازبین ببره. دقت کنید... کسایی که حتی نمیشناسیدشون.

۲- برای منی که به طور سالانه قرارداد میبندم، اردیبهشت و خرداد معمولا توام با استرس و نگرانیه. این قاعده امسال هم وجود داره. ظاهرا آقای مدیر تصمیم گرفت به تلافی همه اون دهن کجی ها و بی توجهی ها و نادیده گرفتن ها و صدالبته محبوبیت یافتنه، ضربه شصتی جانانه بهم بده. پس اولا اصلا به روی خودش نیوورد که برای سال بعد به من احتیاج داره یا نه تا اینکه بهترین زمان بستن قرارداد یعنی اردیبهشت، بگذره و بعد هم ادعا کرد که باید برای سال بعد باهم جلسه بزاریم و صحبت کنیم ولی قطعا در موقعیت سال قبل نیستید!!! و این رو طوری گفت که یعنی تنزل پیدا میکنید! با تنها یکی از همکارام در این مورد صحبت کردم. هاج و واج موند. به جرات میتونیم ادعا کنیم که من در فیلد کاری خودم به مراتب از خیلی از همکارهام -حتی همه شون- موفق تر بودم. اما بعضی عوامل غیر از کار تخصیصیتون بر قضاوت روی شما اثر میذاره. شاید بیشتر از هر چیزی ارتباط شما با رییستون باشه. بخصوص وقتی مدیری دارید که به عزل و نصب های متعدد علاقه داره، حب و دوستی و کولی دادن شما، موقعیت کاریتون تضمین میکنه حتی اگر راندمان بالایی نداشته باشید. در مرحله بعدی سعی نکنید بیشتر از مدیرتون محبوب بشید. بخصوص وقتی مطمینید که ایشون فرد تقریبا حسودی هست... به کلی دلایل رفتاری و نه کاری، حتی. خیلی پیش از این ادعا کرده بودم که "من خودم اگر جاش بودم، خودمو تحمل نمیکردم!" اما ازش دلخورم چون باید یک ماه قبل اعلام میکرد تا من دوتا پیشنهاد خوب از دست ندم. 

۳- فکر میکنم ماه گذشته بود که یکی از دوستان وبلاگ نویس ازم پرسید «دلت نمیخواد خواننده هاتو ببینی؟» این سوالیه که تقریبا هر وبلاگ نویسی پس از مدتی نوشتن و خواننده پیدا کردن باهاش مواجه میشه. حتی میتونم بگم وسوسه انگیزه. به شخصه تمایلی به قرارگذاشتن و جلسه گذاشتن انفرادی ندارم اما همون موقع هم در جواب اون دوست خوبم گفتم که: «نه اینکه قرار بزارم اما اگر کسی یه دورهمی ای بزاره که فقط کسایی که وب دارن باشن، خیلی هم خوشحال میشم شرکت کنم...» خب، هنوزم همونو میگم. 

۴- به هر دلیلی که من هنوز دقیقا نمیدونم چیه، بزرگه شوروحال بهتری نسبت به گذشته پیدا کرده. این رو از نقشه کشیدن برای تغییر دکوراسیون خونه، مسافرت، خرید چیزهای مختلف و حتی گپ و گفتش با خودم و همراهی در دیدن مسابقات ورزشی و فراتر از اون، حتی دست دادنش موقع جدایی از هم توی مترو، درک میکنم. 

پی نوشت:

- ستاره خوب من از همه پیغام های پر از لطف و مهربونیت سپاسگزارم. اما نمیدونم چرا به صورت خصوصی هستن و امکان پاسخ گویی به من داده نمیشه. به این مورد هم گوشه عنایتی داشته باش.

- راستش رو بخواید درباره بند اول خیلی حرف دارم که بزنم و تصمیم گرفتم که کلا در یک پست مجزا تقدیم حضور کنم. برای همین تا این حد ناتمام به نظر میرسه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۲۳
آقای پدر

نظرات  (۱۴)

٣٦ بهار ، تابستون ، پاییز و زمستون رو دیدین ..
از این به بعد همه چی تکراریست جز مهربانی ❤️
میلادتون با تاخیر مبارک اقای پدر عزیزم 🎊
:) 
پاسخ:
البته ۳۵ تا. الان رفتم توی ۳۶ امی.
خخخخخخ
ممنونم دختر کوچولو

سلام

1-  تموم و نا تمومش دردناکه. همش دردناکه

2- نمیخوام بدبین باشم ، اما هیچکی نمیاد بگه تو محله کار من ازین زدو بندا نیست؟. یعنی هیچکی نمیاد بگه؟؟  . خو بگه ما خوشحال شیم بوخودا.

3- اوهوم  ( مثلا خیلی برات مهمه من پست بزارم دارم تک تک جواب میدم :)))) )

4- پدر نمیتونی ازین فرصت به نفع بهتر شدن رابطه استفاده کنی ؟ یا نمیخوای؟  میشه که بخوای؟؟ میشه که دودستی بچسبی به فرصته پیش اومده؟؟ حتی تو این اوضاع درهم برهم.  شاید دقیقا الان وقتشه!!

موفق باشی پدر

پاسخ:
۲- زدو بند؟ خب اگر یه نفر نبود، تو محل کار ما واقعا هم مشکلی نبودش. ولی متاسفانه همیشه یه نقش منفی پیدا میشه.
۳- مگه تو اصلا وبلاگ داری؟ 
۴- و منم دقیقا همینکارو میکنم. زیاد هم سخت کمی توجه بیشتر، کمی همراهی بیشتر و کمی اخلاق بهتر
1) والا در ویدئویی که خبرگزاری فارس منتشر کرد دو نفر رفتن تو حرم و یه تیر زدن به نگهبانی و بعد یه یارویی از پهلوشون رد شد و گفت منو نزنید و اونام نزدن و خیلی به خوب و خوشی از کنار هم رد شدن و بعدم لای درختا خودشون رو منفجر کردن!
دیگه بقیه اش رو الله اعلم!
2) چقدر بدبختانه... هرچی بهتر باشی بدبخت تری... اینجا فقط باید بتونی خوب دستمال بکشی...

3) آخ آخ همه بدبختی های ادم از همینجا شروع میشه..... :)


پاسخ:
۱- خخخخخ اره منم اونو دیدم خیلی ... نمیدونم چی بگم. بنظرت ما جای اون یارو بودیم چکار میکردیم؟
۲- دقیقا... یعنی دستمالی و چیزمالی باید از ناظم ما یادبگیری...
۳- هوم؟! اینو نگرفتم. کدوم بدبختی؟ 
فرصت آیینه ها در پشت در مانده است
روشنی را می شود در خانه مهمان کرد
می شود در عصر آهن
آشناتر شد
سایبان از بید مجنون٬
روشنی از عشق
می شود جشنی فراهم کرد
می شود در معنی یک گل شناور شد
-----------------------------------------
چه دلیلی بهتروزیباترازوجودآقای پدروفندوق بانو؟که هردوآیینه تمام نمای امیدوهمراه استوارگذرازکوره راههای زندگی.
امیدوارم خداومنان بهترین هارودرکاربرات رقم بزنه.آنچنان پررزق وروزی که دیگران انگشت حیرت بگزند.
داعش،فکرکردن بهش حالموبدمیکنه.

پاسخ:
نیلوفر اگر برای اون دورهمی بخوایم کارت چاپ کنیم باید همین شعر رو رو کارت بزنیم.
راستش نمیخوام اونقدر پرزرق و برق باشه که بقیه حیرت بکنن... فقط میخوام اروم باشیم و با ارامش و کمی خوشحالتر. ممنون از دعای خیرت. 
حال منم بد میکنن
:)
خوندم
کلی هم حرف دارم
اما الان حال ندارم
سر صبر میام یه عالمه براتون نظر مینویسم
:)

پاسخ:
یا خدا... یه جوری گفتی کلی حرف و سر صبر که از الان هول کردم چی میخوای بگی
پی نوشت : Ok:) چشم ، حتما☺️ 
توجه و احترامی که برای مخاطب ، تک تک نظرات و ..قائلید ومحبتی که بهم دارین  یه دنیا ارزشمنده و دوس داشتنی واز صمیم قلب مچکرم ،سپاس 💖

پاسخ:
قطعا همینطوره. و منم از شما بابت مهربونی و توجهتون ممنونم
1-این آدمها باید عقده ها و کینه های وحشتناکی داشته باشن یا شاهد تبعیض های وحشتناک که باعث شده اینطور ثبات روانیشون بهم بخوره. 
2_رهاشون کن برن رییس 
3-نچ! میخوره تو ذوق همگی وقتی مشتی کور و کچل جا وبلاگ نویس ها ببینیم
4-افسردگی؟
پاسخ:
۱- سمر فکر نمیکنم هیچکدوم از این ها باشه. احتمالا حجم عظیم اعتقادات واهی و افراطی وقتی با فشار در کسی ذخیره بشه به این منتهی میشه. برای ما قابل درک نیستن.
۲- بعد برم مسافرکشی لابد؟ خخخخخ البته راست میگی. نباید حس کنه من بهش محتاجم و واقعا هم نیستم.
۳- تو نیای همه چی خوب پیش میره. مشکل کور و کچلی هم رفع میشه.خخخخخخخخ
۴- برعکس من اینو از روحیه بهترش میدونم.
پی نوشت: میدونی خیلی کم شدی!؟ میدونی خبری ازت نیست؟ میدونی دلم تنگ شده؟ خب شد کامنت دادی، وگرنه ممکن نبود بفهمم دوباره یا شایدم چندباره شروع به نوشتن و غر زدن کردی
سلام. فکر میکنم اون دو تا کار رو نباید رد میکردین. باید یکم معطلش میکردین تا تکلیف کار فعلیتون مشخص میشد. یا همون موقع با رییستون اتمام حجت میکردید که اگه شما رو نمیخواد برید سرکار دیگه.
در این مواقع باید رودربایستی رو کنار گذاشت.
به نظر من در کار امنیت شغلی از همه چیز مهمتره. امیدوارم کاری پیدا کتید که مجبور نشید هر سال استرس کار رو داشته باشید.
امیدوارم هر چی خیره براتون پیش بیاد.
پاسخ:
اینقدر از کار خودم و موفقیت ام مطمین بودم که یادم نبود احتمالا مدیر از دستم کینه داره!
کار من همینطوره و به صورت قرارداد سالانه پیش میره اما امسال تصمیم دارم خودمو به دو مجموعه ببندم. شرط عقل حکم میکنه که وابسته به یه جا نباشم.
ممنونم از لطقتون
۱- والا ما هنوز هم نفهمیدیم چی شد
۲- چقدر هم که تو استرس کشیدی اردیبهشت. خب مرد حسابی میرفتی اول اردیبهشت باهاش صحبت می کردی. با این اخلاق گندت احتمال همچین چیزی رو نمیدادی؟! انشالاه که خیر باشه. اما خودتو اصلاح کن. 
جدای از شوخی، خودم اعتقاد دارم مدیر رو باید به رسمیت شناخت. دلایل زیادی وجود داره، اما مهمترینش اینه که با فرض اینکه تو بهترین نیرو باشی، یا حتی به خاطر رفاقت اخلاق گندت رو تحمل کنه و با خودت مشکل نداشته باشه، از اثری که روی بقیه میذاری و خراب کردن اخلاق بقیه کارکنان زیر مجموعه نمیشه به راحتی گذشت. اونوقت دیگه یک سری افراد به درد نخور هستن که حرف شنوی هم ندارن.
۳- مبارک باشه. توام تحویلش بگیر
پاسخ:
۱- الا خود داعش هم نمیفهمه، حالا میخوای منو تو درکشون کنیم؟!
۲- کاملا با حرفت موافقم. ببین من درچارچوب وظایفم با همکارام برخورد میکنم و اتفاقا هم همیشه مدافع و تعدیل کننده شرایط اون ها هستم. اما امان از زمانیکه کسی در گروه کاریتون قرار بگیره که همخونی و همراهی لازم رو با بقیه نداشته باشه و همه اقداماتش در جهت صرفا منافع خودش باشه. خب، من قربانی چنین همکاری شدم که همه جا عین جوجه اردک دنبال ما تحت مدیر راه افتاد!!! منم که اعصاب درست و درمونی ندارم، میزنم میترکونمش. اینم نتیجه!
۳- به نظرم این برای ۴ باشه. من همسر تحویل بگیری هستم.
یه چیز دیگه، من خیلی از کامنتای تو خوشحال میشم. ممنون
سلام
۱_ آگه واقعا داعشی بودن وضعمون خرابه که چهار پنج ساعت طول کشید تا سه چهار نفر به درک واصل بشن ،زمان طولانیه
۲_مگه شما پیمانی یا رسمی نیستین!!!
در راستای شماره ۲ پس هرم مازلو شما هم تکمیل نشده شاید یکی از دلایل افسردگی آدمها به تکمیل نشدن این هرم برگرده حالتونو خوب درک میکنم
۳_ وبلاگ ندارم در نتیجه بحثی ندارم
۴_ خداروشکر   
پاسخ:
۱- باهات موافق نیستم. همه جای دنیا این اتفاقات میوفته و خیلی بیشتر و بدتر و فاجعه بارتر هم پیش میره. واقعیتش جلوی تروریست رو نمیشه به این سادگی گرفت.
۲- نه نیستم. شاید شما درست بگین، اما بسیاری از رفتارهای ما واکنشهای بازتابی به محیطه. صرفا نمیشه با یک تئوری و نظریه پیش رفت. بخصوص در حیطه رفتار و شناخت و شخصیت.
۳- حالا نه اینکه ما هم قول و قرارامون گذاشتیم!؟ خخخخخخ

سلام

2- پس نیست اونجا. چه عالی/ امیدوارم اون یکی هم به راه راست هدایت شه/ چه خوشحال شدم من.

3- ببخشید اشتباه نوشتم منظورم "کامنت " بود/ من اینقدر نویسنده ی بدیم که به خودم اجازه ی وبلاگ نویسی نمیدم.

4- موفق باشی همیشه پدر

پاسخ:
۲- واقعا زیاد نیست، فقط یه همکارمون کلا هر حرکتش تخریب بقیه است!
۳- فکر میکنی دختر، فقط باید همونجور که حرف میزنی بنویسی. اصلا هم خودتو درگیر دستورزبان و درست و غلط حرفات نکن. به علاوه باید ظرفیت قضاوت دیگران رو که ممکنه نادرست هم باشه، داشته باشی.
۴- تنکیوووووو
متاسفانه تنها چیزی که در این مملکت وجود ندارد امنیت شغلی است .البته بقیه امنیت ها هم حالشان خوب نیست . بهترین کار همین است همه تخم مرغ ها را در یک سبد نگذارید اگر توانش را دارید با چند جا قرارداد ببندید 
پاسخ:
حرفت کاملا درسته، اتفاقا برنامه امسالم همینه
وااای :))) عجب سوتی ! خخخ  راس میگین ٣٥ تکمیل شد تازه .بهارش دیدین فقط ، اقا شرمنده ام ، ولی خوبه موجبات شادی فراهم شد با  این تبریکم خخخخ 
امیدوارم امسال که توی سال ٩٦ هم هس این عدد ٦ بهترین سال زندگیتون بشه  و سال های پیش رو عالی  باشه در کنار بهترینایی زندگیتون:) وشادی و رضایت قلبی 
میگم حالا این دورهمی منظورتون زمان مشخصی هس یا همینطوری فعلا أیده اش مطرح شده ؟! بعد منم  دعوتم دیگه حتما ؟؟؟  
٤ : ای جااان  ، چه خووب :) عالیههه ، الهی همیشه پر از ذوق و شاداب طور باشید هر دو . اون دست دادن اخر منو کشتت؛)  فندق جونی چطوره؟ 
٢ همواره بدرخشید و در أوج باشید و امیدوارم حجم استرس ها، نگرانی  ها کاسته بشه  و همونطور بشه که میخواین حتی بهتر و لایق بهترینا هستین مشاور نمونه .
امتحانات چه خبر ؟  در اخر روی ماه دختراتون ببوسید 💓💓 
پاسخ:
ممنون ستاره خانم از لطف و مهربونیتون.
بعید میدونم شدنی باشه، دستکم من در جایگاهی نیستم که بتونم این جریان رو راه بندازم.
امتحانات هم ایییییی، حالشون بد نیست.
خب من اخبار روز دنیا رو همیشه دنبال میکنم چند روز قبل از عملیات تروریستی داخل ایران یک عمآیات در لندن انجام گرفت که ظرف ۸ دقیقه جمعش کردن واسه اینه میگم چند ساعت زیاد هستش باید قبول بکنیم مدیریت بحرانمون ضعیف هست
پاسخ:
بله درسته ولی اون چندمین عملیات در لندن بود، به قول معروف ابدیده شده بودن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی