var pass1="3402

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

سمفونی مردانه

تجربیات یک نیمه جان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

حرف های شب یلدایی

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۲۶ ب.ظ

حرف اول:

درک نمیکنم که چرا در این ۶ ماه اخیر من تا این حد توی وبلاگ نویسی کم حال شدم!!! دلم میخواد بنویسما، حتی حرف هم دارم، کلی هم پست نصفه و نیمه. اما تا به خودم میام میبینم از آخرین پستم دو تا سه هفته گذشته. البته پستای عمومیم. کار میکنم، با فندق سرو کله میزنم، کتاب میخونم، چت میکنم، توی اینستا چیزچرخ میزنم و میخوابم!! همه فعالیت من به همینا محدود میشه. واقعیت اینه که هیچ چیز دیگه ای وجود نداره. تازه از همینا هم یه چندتاییش اضافه است و باید کمش کنم تا مثلا پیاده روی روزانه یا مسافرت ماهانه رو اضافه کنم... یا حتی سکس! الان، دقیقا همین الان یه سوالی برام پیش اومده. شماها عمده فعالیت روزانه و حتی هفتگیتون چیه مگه؟ مطمینم بیش از چند مورد و اونم به صورت تکراری چیزی نیست. برای خودتون لیست کنین تا شما هم به اطمینان من از یه نواختی زندگیتون برسید.

حرف دوم:

نمیدونم تا به حال به معنی کلمات توجه کردید؟ مثلا «یلدا» از ترکیب دو کلمه فارسی کهن یعنی «یل» به معنی بزرگ و قوی و «دا» به معنی مادر تشکیل شده. حالا خودتون معنی این دوتا واژه رو بزارید کنار هم تا به معنی لغوی این ترکیب دست پیدا کنید و پی ببرید که چرا در این شب همه دور پدربزرگ ها و مادربزرگ هاشون جمع میشن. اساسا دور بزرگترها جمع میشن. از این رسم و رسومات و اعیاد و مناسبت های باستانی ایرانی زیاد میتونیم پیدا کنیم اما به حول و قوه الهی، نفوذ و قدرت دین و البته پذیرش باورنکردنی ما نسبت بهش باعث شد خیلیامون اصلا هیچ چیزی دربارشون ندونیم و بامزه این که بدمون هم نمیاد از اساس رد و طردش کنیم. اشتباه نکنید. این کارو دین اسلام انجام نداده، تعبیر ما از دین اسلام انجام داده. درواقع بهتره بگم تفسیر به رای. وگرنه بعید میدونم خدا انسان و هستی رو خلق کرده باشه تا در این دنیا زجر و غم و اندوه و سوگواری انجام بدن و با اکراه و تردید دست به شادی بزنن و مثلا وسط مولودی خونی برای تولد پیغمبرشون، تفعلی بزنن به دشت کربلا و لب های تشنه حسین!!! القصه، نقص های جامعه ابدا بواسطه دین و مذهب نیست، فقط بواسطه تعابیر اشتباه ما از اون بوجود میاد. حالا چرا ما هر عیب و ایرادی در جامعه بوجود میاد اعم از بدحجابی تا فساد اقتصادی ربطش میدیم به متشرعین و مذهبیون و اون هارو باعث و بانیشون میدونیم ؟! تا جایبکه حتی با دیدن هر آدم ریشو و یقه گردی چندتا فحش هم نثارشون میکنیم؟ برگردین چند خط بالاتر... تفسیر به رای کردن مذهب که این دوستان انجام میدن و مساله اصلی اینه که انجام میدن چون دنبال مذهب و دین هستن. اما شما انجام نمیدین چون اصلا در پی دینداری نیستین و از مذهب تنها چیزی که دارید یک واژه قراردادی در شناسنامتونه. پس یا برید مطالعه کنید و کشف و بررسی کنید و یا دهنتون ببندید. مخلص کلام، مشکل ما آدم ها هستیم و نه کلام خدا. منصفانه قضاوت کنید.

حرف سوم:

پسته که یادتونه؟ عمه خانم جون رو عرض میکنم که اگر خواستین بیشتر باهاش اشنا بشین باید این لینک رو بخونین. روز جمعه بله برونشونه و به سلامتی بعد از سه دهه دارن بار سفر میبندند به  خونه شوهر. البته الان اول کاره ولی  شب یلدا اومدن و بخش اصلی کار انجام شد. هیچ حس خاصی ندارم، بغلش کردم، بوسیدمش و براشون آرزوی خیر کردم اما حقیقتش چیزی توی دلم نبود. حالا اما کم کم وقت بحث و جدل هاست. درباره حرید، مجلس عروسی، جهیزیه، مهریه، حلقه، کیفیت خریدها و برگزاری مراسمات و از همه مهمتر بازار داغ حرف و حدیث ها و چشم و هم چشمی ها و پشت چشم نازک کردن ها. بزارید منصف باشم، اولیش خودم. تو ماتحتم عروسیه که پسته داره ازدواج میکنه و اژدها با طبق طبق ادعا و لوازم آرایش و فیس و افاده جز دوتا خواستگار داغون که اتفاقا در همین وبلاگ وصفشون رفت، هنوز سرش بی کلاهه. تنها حسن ازدواج پسته برای من همینه. حالا اما برای دیگران داستان ها شروع میشه. داستان هایی بس ابلهانه و احمقانه و عوامانه. حتما چیزی درباره رسم و رسومات مربوط به ازدواج ما ایرانی ها خواهم نوشت و از اساس پنبه همه رو خواهم زد. والا... من که در حسرت طلاق و انزوا هستم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۰۲
آقای پدر

نظرات  (۱۰)

سلام اقای پدر، یلداتون مبارک .در خصوص پاییز فندق چیزی ننوشتین .از فندق بنویسید برامون.
با اساس کلیه صحبتها و نوشته هاتون موافقم  جز جمله آخر،طلاق و انزوا متعلق به کسانی هست که امیدی ندارند و یا چهره زندگی رنگ باخته نه برای شما که بزرگترین رنگ فندق هست 
به سلامتی برادر زن میشید و حسابی داماد بینوا رو میچلونید.مبارکشون باشه
پاسخ:
چشم حتما درباره فندق خانم جون هم مینویسم. باید ببینیش چه شیطونی شده!
به سلامتی جمع کردی رفتی دیار غربت! غریب نمونی دختر.
سعی میکنم برادرزن ناجوری باشم. از اونا که بهشون میگن خان داداش همه خوووووف میکنن
عزیزم بردار زن شدنت مبارک

و خوب لابد  با این کار پسته خانوم حتما اژدها آتیشی میشه ولو اگر تو خفا باشه خخخخ

 و اما حرف اول , اون سه تا کاری رو آماده گذاشتی روی میز رو اگه میتونی انجام بده برای روحیه عالیه برای همه چیزت عالیه
پیاده روی -مسافرت-و آخری که خودت میدونی
پاسخ:
ممنون مادر
چشم اون سه تا کارم میزارم تو دستورالعمل البته تا اونجا که به خودم مربوط میشه
تنبلیتون در وبلاگ نویسی کاملا مشهود هست
بابت خواهر جانتون هم تبریک
اینقدرم اسم طلاق و ایین مزخرفا نیار که....
پاسخ:
دوست دارم اسم مزخرفاتو بیارم، دوست دارم اصن تنبل باشم... ببین کارم به کجا کشیده که این شیرازیه بهم میگه! خخخخخخخ
این شیرازی اینروزا اژدها رو قورت داده کاری نکن بیام دق دلم همه رو سر شما خالی کنما







دوست دارم گردن کشی کنم
حرفی داری؟؟؟؟
پاسخ:
یاخدا....همه چرا اینقدر خشن شدن!!!
۱۰ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۲ طلوع ماه
سلام اقای پدر. اکثر زندگیا همین جوریه.خیلی هنر کنیم دیگه یه سرگرمی جدید یا یه مسافرت یا یه کار هیجان انگیز به برنامه مون اضافه بشه.بنظر من بهتره همین کارای روتین هم با لذت انجام بدیم تا از روی اجبار و عادت!
در مورد یلدا هیچوقت دقت نکرده بودم به معنیش.جالب بود.حرف دوم حرف دل منم بود.در مورد دین داری.
ازدواج عمه ی فندق خانوم مبارک باشه.حالا خیلی قیافه نگیرین واسه دوماد! گناه داره. در مورد رسم و رسومات  ازدواج اوووه چقد حرفه واسه گفتن.ولی کو گوش شنوا؟ 
پاسخ:
خب ظاهرا چاره ای هم نداریم که از این روتین بودن لذت هم ببریم.
واقعا کو گوش شنوا. کلا نه ازدواج کردنمون درسته نه طلاق گرفتنمون و نه حتی مردنمون!!!!
مرسی بابت رمز. تا الان که تا فروردین ماه رو خوندم از قلمتون خیلی خوشم اومد. دخترتون خیلی نازه خدا حفظش کنه. 
پاسخ:
ممنون از لطفتون
خیلی خوبه که اونارو حتی واسه دل خودتم میتونی بنویسی. من حتی گاهی اوقات که دلم از همه چیز و از همه کس میگیره نمیتونم واسه خودم تکرارشم کنم. ولی با دردودل آدم سبک میشه.
پاسخ:
دقیقا همینطوره. گاهی حرفایی هست که یه بار میگی و بعد از گفتنش پشیمون میشی، این حرفا از همون حرفاست. پستایی که حتی خودم هم دیگه بر نمیگردم بخونم.
از اول دیر به دیر مینوشتید یا به قول این خاله خان باجی ها پا قدم من سنگین بوده
پاسخ:
هاهاها نه ربطی به قدم شما نداره، وقت و حوصله من کم شده. هرچند هنوزم هم علاقه دارم و هم حرف برای گفتن
راستی برای اون پستی که رمزش رو بهم داده بودید کامنت گذاشتما اما جوابی رویت نشد پدرجان.
زودتر لطفا یه پست بنویسید مرسی
پاسخ:
اره، حتما تایید میشه البته با جواب من. یه پست نوشته شده هم دارم اتفاقا
مرسی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی